English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
ammunition depot محل تدارک مهمات
Other Matches
throughput تدارک مستقیم اماد تدارک بیواسطه
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
purveys تدارک
preparation تدارک
purveying تدارک
purveyed تدارک
purvey تدارک
provision تدارک
preparations تدارک
water supplies تدارک اب
water supply تدارک اب
in the pipeline [Colloquial] در تدارک
logistics تدارک کردن
permanent oppropriation تدارک دایمی
replenishes تدارک مجدد
logistic route تدارک کردن
replenish تدارک مجدد
procured تدارک کردن
procuring تدارک کردن
provides تدارک دیدن
provide تدارک دیدن
replenishing تدارک مجدد
replenished تدارک مجدد
procure تدارک کردن
supplying تدارک کردن
preparations تدارک دیدن
preparation تدارک دیدن
make provisions تدارک دیدن
supplied تدارک دیدن
make preparations تدارک دیدن
supplying تدارک دیدن
supply تدارک دیدن
supply تدارک کردن
procures تدارک کردن
make arrangements تدارک دیدن
supplied تدارک کردن
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
prepare تدارک دیدن پستاکردن
to prepare for war تدارک جنگ دیدن
provided scheme برنامه تدارک شده
accomodation تدارک جا اثاثیه تطابق
logistics عمل تدارک یکانها
prepares تدارک دیدن پستاکردن
preparing تدارک دیدن پستاکردن
prepared variation واریاسیون تدارک شده
supplying فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supplied فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
obligated stocks کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
ordnace مهمات
munition مهمات
ammunition مهمات
ammo مهمات
munitions مهمات
ordnance مهمات
turnkey system سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
inert ammunition مهمات بی اثر
armed ammunition مهمات مسلح
igloo space زاغههای مهمات
ammunition trains بنه مهمات
live ammunition مهمات جنگی
ammunition pit چاله مهمات
munitions of war مهمات جنگی
ammunition pit زاغه مهمات
ammunition lot نوبه مهمات
drill ammunition مهمات مشقی
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
practice ammunition مهمات مشقی
piggy back کیسه مهمات
explosive ordnance مهمات منفجره
chemical ammunition مهمات شیمیایی
caisson واگون مهمات
munitioneer مهمات ساز
caisson صندوق مهمات
blank ammunition مهمات مشقی
blank ammunition مهمات مانوری
fixed ammunition مهمات ثابت
ball ammunition مهمات مانوری
cook off گل کردن مهمات
inert ammunition مهمات مشقی
artillery ammunition مهمات توپخانه
tracers مهمات رسام
magazines انبار مهمات
lot نوبه مهمات
magazine انبار مهمات
tracer مهمات رسام
loads بارگیری مهمات
load بارگیری مهمات
bunkers زاغه مهمات
bunker زاغه مهمات
lived مهمات جنگی
live مهمات جنگی
caves زاغه مهمات
cave زاغه مهمات
inert مهمات مشقی
ammo zero مهمات تمام
ammunition barricade بستههای مهمات
ammunition carrier مهمات بیار
separate ammunition مهمات مجزا
ammunition identification code کد شناسایی مهمات
separate loading مهمات مجزا
ammunition handler متصدی مهمات
ammunition dump زاغه مهمات
ammunition dump انبار مهمات
service ammunition مهمات جنگی
ammunition depot انبار مهمات
service ammunition مهمات رزمی
ammunition carrier خودرو مهمات کش
ammunition chest جعبه مهمات
ammunition condition وضعیت مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
igloo space زاغه بتونی مهمات
paracaisson گاری مهمات کش دستی
type load نوع بار مهمات
type load نوع مهمات هواپیما
magazine space محوطه زاغه مهمات
prescribed load بار مهمات مجاز
lot number شماره نوبه مهمات
shell room انبار مهمات ناو
inventory lot نوبه ذخیره مهمات
semifixed مهمات نیمه ثابت
ammunition credit سهمیه مهمات ذخیره
loading بارگیری مهمات درهواپیما
ammunition modification بهتر سازی مهمات
armement مهمات کشتی جنگی
armed ammunition مهمات اماده انفجار
ammunition point نقطه اماد مهمات
arsenal انبار مهمات جنگی
arsenals انبار مهمات جنگی
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
ordnance مهمات ساز وبرگ
ammunition depot محل نگهداری مهمات
ammunition day of supply روز اماد مهمات
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
ammo plus مهمات بیش از نصف
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
destruction area منطقه تخریب مهمات
ammo minus مهمات کمتر از نصف
racks قفسه مهمات و وسایل
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
gun room مخزن مهمات درکشتی
racked قفسه مهمات و وسایل
wracks قفسه مهمات و وسایل
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
rack قفسه مهمات و وسایل
wracked قفسه مهمات و وسایل
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
dunnage روپوش مهمات ضربه گیر
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
ammunition in hands of troops مهمات موجود در دست یگانها
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
horizontal loading پر کردن مهمات به طور افقی
ammunition lift capability فرفیت حمل ونقل مهمات
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
color codig علامت گذاری کردن مهمات
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
practice ammunition مهمات مخصوص تمرین هدف
small lot نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
magazine flooding system سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
ammunition and toxic material open space انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
tarpaulins بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
inventory lot نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
color band نوار رنگی روی جعبه مهمات
inert ammunition مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
functional condition code کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
ready rack قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
depots ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
depot ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
tarpaulin بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
tumbrel or bril ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
deliveries نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
delivery نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
shop supply وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
season cracking ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
lot integrity دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
rearming تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
local procurement تدارک محلی فراورده محلی
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com