English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
sound frack محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
Other Matches
talkies فیلم ناطق
talkie فیلم ناطق
talkie صنعت فیلم ناطق
talkies صنعت فیلم ناطق
teleprompter اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
bleeding edge حاشیه مخصوص ثبت اطلاعات حاشیهای
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
cassette کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pancromic فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
Zipper selvage حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
reeling قرقره فیلم حلقه فیلم
reels قرقره فیلم حلقه فیلم
reeled قرقره فیلم حلقه فیلم
reel قرقره فیلم حلقه فیلم
spokesman ناطق
talking ناطق
spokesmen ناطق
talker ناطق
orators ناطق خطیب
orator ناطق خطیب
talker ادم ناطق
Kufic border حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
friezes حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
frieze حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
speaker ناطق رئیس مجلس شورا
speakers ناطق رئیس مجلس شورا
turtle border حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
filmstrip نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
toastmistress بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
on برروی
dissimulated برروی خودنیاوردن
dissimulating برروی خودنیاوردن
floating متحرک برروی اب
dissimulate برروی خودنیاوردن
dissimulates برروی خودنیاوردن
axing اسکی برروی موج
murals واقع برروی دیوار
mural واقع برروی دیوار
axed اسکی برروی موج
she gave me a kiss برروی من بوسه داد
axe اسکی برروی موج
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
scalds اثر اب جوش برروی پوست
scalding اثر اب جوش برروی پوست
takeoff leg پایی که فشار برروی ان است
scald اثر اب جوش برروی پوست
scalded اثر اب جوش برروی پوست
epigeal روینده برروی زمین روخاکی
belly whopper شیرجه شناگر برروی شکم
edge set فشار برروی لبههای اسکی
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
plopping صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plop صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopped صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plops صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
superimposition قرار گیری برروی چیز دیگر
contour strip cropping کشت نواری برروی خطوط میزان
stay sail بادبان نصب شده برروی دیرک
lighter aboard ship حمل قایق وبار آن برروی کشتی
die توپی که درحال افتادن برروی زمین است
cabinet prejection نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
haulier حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
heliogravure گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
hauliers حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
flotsam and jetsam کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
flotsam کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
Herati border طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
filmed فیلم
film فیلم
loads فیلم
film leader فیلم
load فیلم
yoke جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
real balance effect اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
deck cargo بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
filmy فیلم مانند
x ray film فیلم رونتگن
as good as a play <idiom> مثل فیلم
microfilm ریز فیلم
peepshow فیلم شهوانی
film-strips نوار فیلم
film strip نوار فیلم
moving picture فیلم سینما
filmier فیلم مانند
film developer سازنده فیلم
film reader فیلم خوان
film recorder ضباط فیلم
cinematograph اپارات فیلم
telefilm فیلم تلویزیونی
film recorder فیلم نگار
filmstrip فیلم سینمایی
peepshows فیلم شهوانی
film-strip نوار فیلم
negative film فیلم منفی
filmed فیلم عکاسی
reversal film فیلم معکوس
film فیلم سینما
film فیلم عکاسی
positive film فیلم مثبت
picturize فیلم برداشتن از
advertising spot فیلم تبلیغاتی
acetate film فیلم استاتی
phonofilm فیلم صدادار
phonofilm فیلم سخنگو
instruction film فیلم اموزشی
instruction film فیلم درسی
filmed فیلم سینما
microfilms میکرو فیلم
microfilming میکرو فیلم
microfilming ریز فیلم
microfilmed میکرو فیلم
microfilms ریز فیلم
microfilm میکرو فیلم
filmiest فیلم مانند
microfilmed ریز فیلم
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
geneva stop سیستم نگهدارنده فیلم
metol دوای فهور فیلم
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
playoff نشان دادن فیلم
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
magnetic film storage ذخیره فیلم مغناطیسی
playoffs نشان دادن فیلم
image format اندازه فیلم عکاسی
cinematograph دوبین فیلم برداری
dub فیلم را دوبله کردن
filmstrip فیلم عکاسی 53 میلمتری
fast-forward جلو زدن فیلم
Make three copies of each film. از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
false colour فیلم رنگی مصنوعی
rerun نمایش مجدد فیلم
film badge برگ شناسایی فیلم
camera magazine کاست فیلم دوربین
dubbed فیلم را دوبله کردن
technicolour روش فیلم رنگی
scenario متن فیلم سینمایی
dubs فیلم را دوبله کردن
spaghetti westerns فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
film تاری چشم فیلم برداشتن از
spaghetti western فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
horse opera فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
filmed تاری چشم فیلم برداشتن از
semidocumentary فیلم سینمایی نیمه مستند
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
scenarios متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
sneak preview نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak previews نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
newsreel فیلم اخبار جاری روز
newsreels فیلم اخبار جاری روز
scenario متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
It was a sI'lly boring film (movie). فیلم لوس وخنکی بود
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
She portrays a dancer in the film. او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
smash hit <idiom> نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
scenario زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
protection کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
scenarios زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
prescore ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
lithography کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
lenticulate ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
documentarian کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
rewound برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewind برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
It was filmed on location. صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com