English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (15 milliseconds)
English Persian
basic shaft محور اصلی
main axis محور اصلی
main shaft محور اصلی
principal axis محور اصلی
principle axis محور اصلی
Search result with all words
newel تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newels تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
pivot محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivoted محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivots محور اصلی کار نقطه اتکاء
main regulator تنظیم کننده محور اصلی
main transmission shaft محور انتقال اصلی
orthotropic دارای محور اصلی عمودی
principal axis of inertia محور اصلی ماند
Other Matches
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
wheelbase فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
pedestal محور
dam axis محور سد
interaxial محور
interaxal محور
mandril محور
arbor محور
axis خط محور
journal سر محور
mandrel محور
pedestals محور
axis محور
pintle محور
pivot محور
rachis محور
pivots محور
pivoted محور
z axis محور "زد"
y axis محور y
pinning محور
pinned محور
pin محور
shaft محور
axles محور
x axis محور x
z axis محور z
azimuth محور
concentric هم محور
cranks محور
shaft head محور
cranking محور
cranked محور
shafts محور
crank محور
spindles محور
stem محور
stemming محور
axle محور
coaxal هم محور
coaxial هم محور
stems محور
center line خط محور
spindle محور
trunnion سر محور
stemmed محور
linchpin میخ محور
axis of the bore محور لوله
axle box انگشتی محور
axis of symmetry محور تقارن
autocentric خود محور
gavernor shaft محور رگولاتور
key starter shaft محور استارتر
axle pin میل محور
floating axle محور نوسان
drive shaft محور محرکه
pivots محور قامه
drive shafts محور محرکه
axis of symmery محور تقارن
imaginary axis محور انگاری
coaxed کابل هم محور
hollow shaft محور مجوف
drive shaft محور رانش
coax کابل هم محور
improper axis محور نامتعارف
hollow shaft محور توخالی
hinge pin محور لولایی
inclined axis محور مورب
symmetry axis محور تقارن
coaxes کابل هم محور
coaxing کابل هم محور
drive shafts محور رانش
back axle محور عقب
drag axis محور پسا
cartesian coordinates محور مختصات
celestrial axis محور عالم
pivot محور قامه
axis of advance محور پیشروی
axial of an aircraft محور هواپیما
child centered کودک محور
data link محور مخابرات
crystal axis محور کریستال
crank axle محور لنگ
articulated shaft محور مفصلی
coaxial cable کابل هم محور
armature shaft محور ارمیچر
cartesial axis محور دکارتی
cantilever extension محور سگدست
flexural axis محور خمش
pivoted محور قامه
x axis محور ایکس
basic shaft محور واحد
axis of rotation محور دوران
elastic axis محور الاستیک
axis of rotation محور چرخش
axis of earth محور زمین
earth's axis محور زمین
dual y axis graph نمودار با دو محور y
driving axle محور رانش
driving axle محور گرداننده
brake cross shaft محور ترمز
coaxial line کابل هم محور
roll axis محور غلطش
tubular axle محور توخالی
tubular shaft محور لولهای
axle اکسل محور
vertical axis محور عمودی
vertical axis محور قائم
visual axis محور بینایی
wing axis محور بال
axle محور صاف
x axis محور طولها
x axis محور ایکس ها
trunnions محور قبضتین
transverse axis محور عرضی
transmission shaft محور انتقال
camshafts محور کنترل
rotary axis محور دوار
shaft bracket نگهدارنده محور
shaft collar بست محور
shaft tube خروجی محور
shaft tunnel گذرگاه محور
signal axis محور مخابرات
solid shaft محور توپر
steering shaft محور فرمان
tang of file محور سوهان
thole pin محور جاپارویی
axle محور انتقال
y axis محور عمودی
y axis محور ایگرگ
shafts محور استوانهای
shaft محور استوانهای
timeline محور زمان
alignments هم محور کردن
inclined axis محور مورب
back-axle محور عقب
hinges مدار محور
y axis محور وای
y axis محور عرضها
y axis محور ایگرگ ها
axles اکسل محور
axles محور صاف
axles محور انتقال
crank دسته محور
cranked دسته محور
cranking دسته محور
cranks دسته محور
hinge مدار محور
alignment هم محور کردن
camshafts محور بادامک
linchpin پین محور
megneto crank محور اندوکتور
misalignment غیرهم محور
abscissa محور افقی
normal axis محور قائم
normal axis محور عمودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com