English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
dock yard محوطه بارانداز
Search result with all words
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
Other Matches
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
depots بارانداز
quays بارانداز
quay بارانداز
jetties :بارانداز
depot بارانداز
dockside بارانداز
wharves بارانداز
wharf بارانداز
wharfs بارانداز
jetty :بارانداز
dock بارانداز
docked بارانداز
docks بارانداز
free docks تحویل در بارانداز
quay wall دیوار بارانداز
exq تحویل در بارانداز
dockers کارگر بارانداز
terminal operations عملیات بارانداز
hard stand بارانداز هوایی
beach master رئیس بارانداز
docker کارگر بارانداز
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
ex quay تحویل در بارانداز مقصد
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
sea island terminal بارانداز داخل دریا
beach unit یکان تهیه بارانداز
discharge capacity فرفیت تخلیه بارانداز
dock warrant رسید انبار بارانداز
quayside زمین اطراف بارانداز
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
rear waistlock and side sweep درو با مایه سالتو و بارانداز
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
railhead depot بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
navigation head بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
hard stand بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
areas محوطه
hawing محوطه
space محوطه
spaces محوطه
enclosures محوطه
zone محوطه
compound : محوطه
area محوطه
ground محوطه
compounded : محوطه
compounded محوطه
compounds : محوطه
compounds محوطه
enclosure محوطه
zones محوطه
wards محوطه
ward محوطه
garth محوطه
precinct محوطه
haw محوطه
hawed محوطه
compound محوطه
precincts محوطه
haws محوطه
freeze space محوطه سردخانه
dock yard محوطه لنگرگاه
cincture حلقه محوطه
chill space محوطه سردخانه
embarkation area محوطه بارگیری
environment architecture معماری محوطه
clear way محوطه صعود
area of probability محوطه احتمالات
goal crease محوطه دروازه
buffer distance محوطه امنیت
god's acre محوطه کلیسا
penalty areas محوطه پنالتی
farmyard محوطه مزرعه
cubby محوطه مکعب
penalty area محوطه پنالتی
farmyards محوطه مزرعه
enceinte محوطه قلعه
out port بندرخارج از محوطه
yards محوطه یا میدان
yard حیاط محوطه
yard محوطه یا میدان
run way محوطه فرود
aprons محوطه بارگیری
apron محوطه بارگیری
runout محوطه دویدن
area of visibility محوطه دید
yard man متصدی محوطه
Inc مخفف محوطه
lot قرعه محوطه
courtyard محوطه محصور
yards حیاط محوطه
closer چهاردیواری محوطه
close چهاردیواری محوطه
closes چهاردیواری محوطه
closest چهاردیواری محوطه
lawns محوطه چمن
lawn محوطه چمن
stockyard محوطه دامداری
ambit وسعت محوطه
runs ترتیب محوطه
run ترتیب محوطه
trap محوطه کوچک
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
landscape architecture معماری محوطه سازی
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
side lines محوطه بیرون از خط کناری
run way محوطه دویدن هواپیما
impark در محوطه نگاه داشتن
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
loculus محوطه یاحفره کوچک
chill space محوطه سرد انبار
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
site محل محوطه کار
sited محل محوطه کار
sites محل محوطه کار
back judge داور در محوطه دفاعی
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
backcourt محوطه پشت یک سوم
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
magazine space محوطه زاغه مهمات
parking محوطه پارک کردن
wards حیاط محوطه زندان
plain میدان یا محوطه جنگ
plainer میدان یا محوطه جنگ
plains میدان یا محوطه جنگ
ward حیاط محوطه زندان
plainest میدان یا محوطه جنگ
nett محوطه تمرین محصوربا تور
nets محوطه تمرین محصوربا تور
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
outer fix محوطه توقف خارجی هواپیما
outland زمینهای خارج از محوطه ملک
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
gully محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gullies محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
net محوطه تمرین محصوربا تور
gulleys محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
back room محوطه بین خط پایانی ودیوار
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
embarkation area محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
regions محوطه بسیار وسیع وبی انتها
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
bloop ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
chutes چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
chute چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
noncontiguous facility تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com