Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
Other Matches
marshalling yard
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
management coding
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
rating
دسته بندی
faction
دسته بندی
ratings
دسته بندی
classification
دسته بندی
factions
دسته بندی
classifications
دسته بندی
grading
دسته بندی
clustering
دسته بندی
junta
دسته بندی
juntas
دسته بندی
ordinations
دسته بندی
ordination
دسته بندی
assortments
دسته بندی
assortment
دسته بندی
groupage
دسته بندی
scale
دسته بندی
divisions
قسمت دسته بندی
assorted
<adj.>
دسته بندی شده
division
قسمت دسته بندی
clanship
دسته بندی قبیلهای
regimentalation
دسته بندی کردن
groupage
دسته بندی کردن
categorises
دسته بندی کردن
group
دسته بندی کردن
categorised
دسته بندی کردن
groups
دسته بندی کردن
categorising
دسته بندی کردن
categorize
دسته بندی کردن
grades
دسته بندی کردن
sorting test
ازمون دسته بندی
resorts
دسته بندی کردن
resorted
دسته بندی کردن
resort
دسته بندی کردن
classifying
دسته بندی کردن
to erect into
دسته بندی کردن به
factionist
عضو دسته بندی
to form into groups
دسته بندی کردن
classify
دسته بندی کردن
classifies
دسته بندی کردن
categorizing
دسته بندی کردن
categorizes
دسته بندی کردن
categorized
دسته بندی کردن
grade
دسته بندی کردن
rally
دسته بندی کردن
sort
دسته بندی کردن
sorter
دسته بندی کننده
classification
عمل دسته بندی
ratings
دسته بندی کردن
rating
دسته بندی کردن
classifications
عمل دسته بندی
to categorize
دسته بندی کردن
junto
دسته بندی سیاسی
classification chart
نمودار دسته بندی
zone decimal
دسته بندی اعشاری
zone decimal
دسته بندی ده دهی
zone punch
سوراخ دسته بندی
qsort
دسته بندی پرسشها
zone
ناحیه دسته بندی
zones
ناحیه دسته بندی
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
factional
مربوط به دسته بندی یا توط ئه
color sorting test
ازمون دسته بندی رنگها
card sorting test
ازمون دسته بندی برگه ها
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
rank
درجه دادن دسته بندی کردن
ranked
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
درجه دادن دسته بندی کردن
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
natives Olivenöl extra
روغن زیتون کاملا طبیعی
[دسته بندی یک]
nerve fascicle
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
yarn sorting
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
catchall
بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exceptions
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
resorts
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorted
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
lot integrity
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
log rolling
دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
part
تفکیک کردن تفکیک شدن
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
sorted
دسته کردن طبقه بندی کردن
sort
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts
دسته کردن طبقه بندی کردن
zone bits
بیت منطقه بیت دسته بندی
goods
کالاها
class of suplies
گروه کالاها
dunnage
حفاظ کالاها
shipping
ارسال کالاها
subsitute
جانشینی کالاها
complete substitution
جانشینی کالاها
goods and services
کالاها و خدمات
commodity agreements
قرارداد کالاها
materiel cognizance
مدیریت کالاها
class of suplies
طبقه کالاها
shipment sponsor
مسئول ارسال کالاها
prestowage plan
طرح باربندی کالاها
consolidate goods
کالاها را ادغام کردن
packing
ماده محافظ کالاها.
supply
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
shipment unit
یکان مسئول ارسال کالاها
quality control
کنترل کیفیت مواد و یا کالاها
supplied
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplying
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
The goods were shipped by air .
کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
materiel history
خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
daily movement summary
خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
port of embarkation
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
pos
محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
He swore to having paid for the goods .
قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
point of sale
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
shipping
امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
honey combing
روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
free trade
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
separation
تفکیک
separations
تفکیک
severance
تفکیک
disintegration
تفکیک
secession
تفکیک
resolutions
تفکیک
breakdown
تفکیک
removal
تفکیک
denotation
تفکیک
disjunction
تفکیک
dissociation
تفکیک
segregation
تفکیک
resolution
تفکیک
demodulation
تفکیک
break
تفکیک
breakdowns
تفکیک
break down
تفکیک
separating
تفکیک
differentiation
تفکیک
partings
تفکیک
breaks
تفکیک
secernment
تفکیک
analysis
تفکیک
parting
تفکیک
garth
محوطه
area
محوطه
areas
محوطه
enclosures
محوطه
precincts
محوطه
spaces
محوطه
enclosure
محوطه
haws
محوطه
hawing
محوطه
zone
محوطه
hawed
محوطه
zones
محوطه
precinct
محوطه
haw
محوطه
compounds
: محوطه
compounded
: محوطه
space
محوطه
compound
محوطه
ground
محوطه
compounded
محوطه
compounds
محوطه
wards
محوطه
ward
محوطه
compound
: محوطه
separations
تفکیک کردن
separations
تفکیک متارکه
separable
قابل تفکیک
self dissociation
خود تفکیک
separation
تفکیک کردن
separation
تفکیک متارکه
detach
تفکیک کردن
centrifuge
تفکیک کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com