English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
Other Matches
cabinet اطاقک کوچک
cabinets اطاقک کوچک
trap محوطه کوچک
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
loculus محوطه یاحفره کوچک
bloop ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
chutes چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chute چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
outfield محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
modicum مقدار یا قسمت کوچک
desender قسمت پایین حروف کوچک
ascender قسمت بالای حروف کوچک
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
fraction بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
figural rug [pictorial] فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
cubicle اطاقک
booth اطاقک
booths اطاقک
cubicles اطاقک
cabinet اطاقک
cabin اطاقک
cabins اطاقک
cabinets اطاقک
blast box اطاقک هوا
cockpit اطاقک خلبان
cuddy اطاقک کشتی
checker chamber اطاقک مشبک
compartments اطاقک کابین
cockpits اطاقک خلبان
air lock اطاقک فشارهواپیما
exhaust chamber اطاقک خروجی
compartment اطاقک کابین
ballonet اطاقک مسدود
coking chamber اطاقک کک سازی
ballonet اطاقک خلاء
manhole اطاقک بازرسی
regenerative chamber اطاقک رژنراتیو
manholes اطاقک بازرسی
seadopod اطاقک غواصی
cabinet هیئت وزرا اطاقک
cockpit اطاقک خلبان درهواپیما
sternsheets اطاقک عقب قایق
cockpits اطاقک خلبان درهواپیما
penthouses اطاقک بالای بام
cabinets هیئت وزرا اطاقک
penthouse اطاقک بالای بام
carrel کابین یا اطاقک چوبی
box اطاقک جای ویژه
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
cooling chamber اطاقک سرد کننده
boxes اطاقک جای ویژه
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
camera obscura اطاقک تاریک جعبه عکاسی
freight container اطاقک حمل بار یکپارچه
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reefers خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
barrack منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
reefer خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
barracked منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracking منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
wards محوطه
enclosures محوطه
enclosure محوطه
compounded محوطه
spaces محوطه
compounds : محوطه
ground محوطه
compounds محوطه
space محوطه
precincts محوطه
hawed محوطه
ward محوطه
haws محوطه
haw محوطه
garth محوطه
compound : محوطه
precinct محوطه
hawing محوطه
zones محوطه
zone محوطه
compound محوطه
areas محوطه
area محوطه
compounded : محوطه
cincture حلقه محوطه
runs ترتیب محوطه
enceinte محوطه قلعه
freeze space محوطه سردخانه
lawn محوطه چمن
embarkation area محوطه بارگیری
lawns محوطه چمن
dock yard محوطه لنگرگاه
dock yard محوطه بارانداز
yard man متصدی محوطه
aprons محوطه بارگیری
run ترتیب محوطه
chill space محوطه سردخانه
cubby محوطه مکعب
Inc مخفف محوطه
apron محوطه بارگیری
clear way محوطه صعود
closest چهاردیواری محوطه
closes چهاردیواری محوطه
closer چهاردیواری محوطه
god's acre محوطه کلیسا
buffer distance محوطه امنیت
stockyard محوطه دامداری
close چهاردیواری محوطه
environment architecture معماری محوطه
goal crease محوطه دروازه
yards حیاط محوطه
yards محوطه یا میدان
area of probability محوطه احتمالات
penalty areas محوطه پنالتی
farmyard محوطه مزرعه
lot قرعه محوطه
yard حیاط محوطه
yard محوطه یا میدان
penalty area محوطه پنالتی
ambit وسعت محوطه
area of visibility محوطه دید
out port بندرخارج از محوطه
run way محوطه فرود
runout محوطه دویدن
farmyards محوطه مزرعه
courtyard محوطه محصور
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
landscape architecture معماری محوطه سازی
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
magazine space محوطه زاغه مهمات
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
parking محوطه پارک کردن
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
ward حیاط محوطه زندان
run way محوطه دویدن هواپیما
wards حیاط محوطه زندان
chill space محوطه سرد انبار
impark در محوطه نگاه داشتن
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
backcourt محوطه پشت یک سوم
site محل محوطه کار
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
back judge داور در محوطه دفاعی
sited محل محوطه کار
sites محل محوطه کار
side lines محوطه بیرون از خط کناری
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
plainest میدان یا محوطه جنگ
plain میدان یا محوطه جنگ
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
plains میدان یا محوطه جنگ
plainer میدان یا محوطه جنگ
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com