English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (10 milliseconds)
English Persian
geographic coordinates مختصات جغرافیایی
Search result with all words
geographic reference سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
georef grid مختصات جغرافیایی جهانی
true convergence سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
true origin نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
Other Matches
centroid در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
relative دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
polar plot روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
geographic جغرافیایی
latitudes عرض جغرافیایی
true bearing سمت جغرافیایی
latitude عرض جغرافیایی
true north شمال جغرافیایی
geographic equator استوای جغرافیایی
geographic map نقشه جغرافیایی
longitude طول جغرافیایی
biogeographic زیست جغرافیایی
gazetteer فرهنگ جغرافیایی
true convergence انحراف جغرافیایی
true heading سمت جغرافیایی
easting طول جغرافیایی
longitudes طول جغرافیایی
geographical latitude عرض جغرافیایی
placename نام جغرافیایی
geographical mile مایل جغرافیایی
geographical mile میل جغرافیایی
geographical meridian خط طول جغرافیایی
geographical poles قطبهای جغرافیایی
geographical longitude طول جغرافیایی
land map نقشه جغرافیایی
true course سمت مسیر جغرافیایی
military area حوزه جغرافیایی نظامی
grid شبکه بندی جغرافیایی
difference in easting اختلاف طول جغرافیایی
latitudinal وابسته بعرض جغرافیایی
grids شبکه بندی جغرافیایی
colatitude متمم عرض جغرافیایی
co latitude متمم عرض جغرافیایی
geographical meridian نصف النهار جغرافیایی
geocentric latitude عرض جغرافیایی زمینی
Longitude and latitude. طول وعرض جغرافیایی
parrallels of latitude مدارات عرض جغرافیایی
cartogram نقشه اماری جغرافیایی
longitudinal وابسته بطول جغرافیایی
latitudinarian وابسته بعرض جغرافیایی
topology مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
true azimuth سمت حقیقی گرای جغرافیایی
localities محل مخصوص مکان جغرافیایی
locality محل مخصوص مکان جغرافیایی
isobar خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
zonation طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
chorographic وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
isobare خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
true course سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
boundary disclaimer نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
aba مقیاس اندازه گیری عرض جغرافیایی
isobars خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorography نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
time zone منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
variations زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
geocoding روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
variation زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
plotting scale خط کش مختصات
grid coordinates مختصات
coordinate مختصات
data مختصات
coordinates مختصات
geomagnetic coordinates مختصات ژئومگنتیکی
cross reference سیستم مختصات
grid chart شبکه مختصات
cross-reference سیستم مختصات
cross-references سیستم مختصات
northing مختصات عرضی
grid coordinates مختصات شبکه
target grid مختصات هدف
image coordinates مختصات تصویر
plain coordinates مختصات افقی
plain coordinates مختصات مسطحه
polar coordinates مختصات قطبی
lagrangian coordinates مختصات لاگرانژی
polar coordinate مختصات قطبی
jacobian coordinates مختصات ژاکوبی
input coordinate مختصات اولیه
axis محورهای مختصات
transformation of coordinates تبدیل مختصات
axis of coordinates محورهای مختصات
cartesian coordinates محور مختصات
the peculiarities of mammals مختصات پستاندارها
reaction coordinates مختصات واکنش
rectangular coordinate مختصات متعامد
coordinate scale گونیای مختصات
spherical coordinates مختصات کروی
spherical coordinates مختصات سماوی
coordinate axises محورهای مختصات
cartesian coordinates مختصات دکارتی
coordinates دستگاه مختصات
coordinates مختصات نقشهای
cartesian chart مختصات کارتزین
canonical coordinates مختصات بندادی
eulerian coordinates مختصات اولری
equatorial coordinates مختصات استوایی
cordinate axis محورهای مختصات
easting مختصات طولی
X coordinate مختصات بردار افقی
y axis محور عرضی مختصات
cylindrical coordinate مختصات استوانه ای [ریاضی]
curvilinear coordinates مختصات خمیده خط [ریاضی]
spherical coordinates دستگاه مختصات کروی
Y coordinate مختصات بردار عمودی
polar chart نمودار با مختصات قطبی
polar coordinates دستگاه مختصات قطبی
coordinate system دستگاه مختصات [ریاضی]
preferred system of coordinates دستگاه مختصات مرجع
polar coordinates مختصات قطبی [ریاضی]
relative coordinate system دستگاه مختصات نسبی
polar diagram نمودار با مختصات قطبی
spherical coordinates مختصات کروی [ریاضی]
momentum coordinates مختصات اندازه حرکت
coordinate code رمز مختصات نقاط
coordinate همرتبه کردن مختصات
coordinate system of axis سیستم محورهای مختصات
cartesian coordinate system سیستم مختصات کارتزین
ablique coordinates دستگاه مختصات قائم
coordinate code رمزمربوط به مختصات نقشهای
generalized coordinates مختصات تعمیم یافته
horizon system of coordinates دستگاه مختصات افقی
inertial coordinate system سیستم مختصات ماندی
military grid شبکه مختصات نظامی
model geometric یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
axis برای مختصات افقی در گراف
celestial equator system of coordinates دستگاه مختصات استوای سماوی
cylindrical coordinate system دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
Cartesian coordinate system دستگاه مختصات دکارتی [ریاضی]
spherical coordinate system دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
x axis محور افقی مختصات یا محورطولها
axis برای مختصات عمودی در گراف
known datum point نقطهای با مختصات وگرای معلوم
polar coordinate system دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
rectangular coordinates دستگاه مختصات راست گوشه
cartesian coordinates سیستم مختصات سه بعدی فضایی
routing indicator گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
universal transverse mercator سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
plotted بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plots بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
spherical coordinate system [with constant radius] دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
y axis محور عمودی روی یک صفحه مختصات
plot بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
geopolitic علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
grids مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
plotters اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
abscise جدا کردن طول روی محور مختصات
plotter اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
z axis محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
plotter اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
plotters وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
plotters اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
axis 1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
vertex نقط های در فضا که با مختصات سه بعدی xوyوz مشخص میشود
roamer کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
unit cell کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
coriolis acceleration شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
plotter وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
X Y وسیله رسم خط روی کاغذ بین مختصات داده شده
X Y مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
origins محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
origin محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
geometry processing فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
absolute address وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
mouses برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouse برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
anthropography علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
puck یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
datum point نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
plotter رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
plotters رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
mouse esuoM ای که به پورت سری PC وصل است و داده مختصات را از طریق پورت سریال منتقل میکند
mouses esuoM ای که به پورت سری PC وصل است و داده مختصات را از طریق پورت سریال منتقل میکند
assumed grid شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
polyconic grid سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
universal grid مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
datum سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
difference in northing اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
false origin مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com