Total search result: 201 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
asynchronous |
مختلف الزمان |
|
|
Other Matches |
|
master of the time |
صاحب الزمان |
charted |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
target discrimination |
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف |
chart |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
charting |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
charts |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
fractional |
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف |
systems analysis |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
blocage |
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.] |
selectable |
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند |
symbiosis |
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم |
heterogeneous network |
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند |
vortex separation |
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی |
fdm |
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند |
paint program |
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد |
allocate |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
allocates |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
allocating |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
functions |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
functioned |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
function |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
estate in common |
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع |
buses |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bused |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
busing |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bus |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bussed |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bussing |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
busses |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
frequencies |
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند |
frequency |
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند |
allogamous |
مختلف الجنس و مختلف النوع |
profiles |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
profiled |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
profiling |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
profile |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
tree of life |
درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.] |
highways |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
highway |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
hunting design |
طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.] |
decollate |
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی |
star design |
طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.] |
diverse |
مختلف |
dissimilar |
مختلف |
variegated |
مختلف |
varying |
مختلف |
miscellaneous |
مختلف |
divergent |
مختلف |
disparate |
مختلف |
sundry |
مختلف |
discrepant |
مختلف |
off |
مختلف |
various |
مختلف |
half breed |
از نژاد مختلف |
polyphyletic |
مختلف الاجداد |
heterochromatic |
مختلف اللون |
variate |
مختلف کردن |
two discrepant stories |
دو حکایت مختلف |
polyphyletic |
از نژادهای مختلف |
variously |
بطور مختلف |
variant |
گوناگون مختلف |
miscellaneous works |
کارهای مختلف |
several |
جدا مختلف |
half caste |
ازنژاد مختلف |
diverse |
مختلف مخالف |
diversely |
به اشکال مختلف |
stock market |
بورس کالاهای مختلف |
interracial |
بین نژادهای مختلف |
multifarious |
دارای انواع مختلف |
commodity loading |
بارگیری کالاهای مختلف |
multi tone horn |
بوق با اصوات مختلف |
holdall |
جعبه اسبابهای مختلف |
disjunctive |
دارای دو شق مختلف فصلی |
miscellanist |
نویسنده مطالب مختلف |
diversiform |
دارای اشکال مختلف |
interrace |
بین نژادهای مختلف |
The various strata of society. |
طبقات مختلف اجتماع |
internationals |
مربوط به کشورهای مختلف |
run around <idiom> |
گردش درمناطق مختلف |
plugging |
ورودی که به وسایل مختلف |
eccentric |
مختلف المرکز بودن |
eccentrics |
مختلف المرکز بودن |
plug |
ورودی که به وسایل مختلف |
stock markets |
بورس کالاهای مختلف |
stages |
مراحل مختلف یک موشک |
play off <idiom> |
رفتار مختلف با اشخاص |
plugs |
ورودی که به وسایل مختلف |
varisized |
دارای اندازههای مختلف |
various books |
کتابهای گوناگون یا مختلف |
variform |
گوناگون مختلف الشکل |
holdalls |
جعبه اسبابهای مختلف |
syntax |
هم اهنگی قسمتهای مختلف |
intercollegiate |
بین کالجهای مختلف |
processes |
مراحل مختلف چیزی |
process |
مراحل مختلف چیزی |
team tennis |
بازیهای مختلف تنیس |
stage |
مراحل مختلف یک موشک |
international |
مربوط به کشورهای مختلف |
rank and file |
شئون مختلف نظامی |
heterochromatic |
دارای رنگهای مختلف |
homonymous |
دارای دویاچند معنی مختلف |
catamaran |
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف |
catamarans |
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف |
general purpose machine |
دستگاه برای اهداف مختلف |
polytechnic |
وابسته به علوم عملی مختلف |
adapter |
دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف |
allomorph |
تصاریف مختلف کلمه یا فعل |
polytechnics |
وابسته به علوم عملی مختلف |
blocky |
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف |
interstates |
بین ایالتها وکشورهای مختلف |
interstate |
بین ایالتها وکشورهای مختلف |
middling |
اجناس مختلف از درجه متوسط |
bipolar |
تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n |
figure skate |
اسکیت با انجام حرکات مختلف |
FTAM |
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف |
fun house |
محل سرگرمی وتفریحات مختلف |
interdisciplinary |
مربوط به رشتههای مختلف علمی |
polytechnical |
وابسته به علوم عملی مختلف |
gather |
دریافت داده از منابع مختلف |
scatter around <idiom> |
غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن |
outcross |
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم |
caste |
طبقات مختلف مردم هند |
castes |
طبقات مختلف مردم هند |
polygenesis |
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف |
gathered |
دریافت داده از منابع مختلف |
byte |
کامپیوتر با طول کلمه مختلف |
multi rate meter |
کنتور با چند نرخ مختلف |
cat's cradle |
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان |
walleye |
انواع مختلف اردک ماهی |
bytes |
کامپیوتر با طول کلمه مختلف |
interbreed |
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن |
walleyed |
انواع مختلف اردک ماهی |
syncretic |
تلفیق کننده عقاید مختلف |
stochastic |
دارای تغییردر مواقع مختلف |
families |
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع |
circuit training |
انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری |
proteus |
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته |
halftones |
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد |
variance |
اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی |
halftone |
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد |
family |
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع |
collections |
عمل دریافت داده از منابع مختلف |
polytechnic |
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف |
teratoma |
تومور متشکله از انساج مختلف جنینی |
whistle stop |
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن |
pantheon |
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف |
whistle-stop |
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن |
sprint relay |
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف |
all purpose machine |
دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال |
separate opinion |
رایی که نافربه مسائل مختلف باشد |
variations of temperature |
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما |
polytechnics |
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف |
beef cuts |
قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو |
point |
سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین |
topology |
روش اتصال عناصر مختلف شبکه |
packaged |
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند |
collection |
عمل دریافت داده از منابع مختلف |
page |
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف |
paged |
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف |
pages |
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف |
pantheons |
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف |
integration |
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع |
intermarriage |
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف |
eurybathic |
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب |
playback rate scale factor |
صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود |
packages |
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند |
inequilateral |
دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع |
masking |
عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه |
multiplex |
داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف |
country file |
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند |
polytechnical |
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف |
package |
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند |
assembly |
قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم |
collage |
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی |
bussing |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
busses |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
bussed |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
collages |
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی |
intermarried |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
intermarries |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
touring |
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف |
toured |
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف |
parquetry |
منبت کاری فرش کف اطاق با چوبهای مختلف |
tour |
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف |
intermarrying |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
bus |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
filters |
انتخاب رکوردهای مختلف از فایل پایگاه داده ها |
intermarry |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
bused |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
interrogation |
ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل |
tours |
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف |
busing |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
buses |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
varriform |
دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل |
self- |
سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد |
feeds |
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند |
pleomorphic |
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف |
portable |
که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند |
record |
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد |
diachronic |
تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ |