Dictiornary-Farsi | مخلوط کردن اشفتگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (35 milliseconds)

English	Persian
agitation	مخلوط کردن اشفتگی


Other Matches

admix	مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
auto rich	مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
meddle	مخلوط کردن
hash	مخلوط کردن
meddled	مخلوط کردن
meddles	مخلوط کردن
mixing	مخلوط کردن
blend	مخلوط کردن
puddles	مخلوط کردن
admix	مخلوط کردن
intermingle	با هم مخلوط کردن
puddle	مخلوط کردن
mell	مخلوط کردن
melts	مخلوط کردن
syncrasy	مخلوط کردن
melt	مخلوط کردن
intermingling	با هم مخلوط کردن
intermingles	با هم مخلوط کردن
intermingled	با هم مخلوط کردن
blends	مخلوط کردن
confect	مخلوط کردن
mingled	مخلوط کردن
interlard	مخلوط کردن
mingles	مخلوط کردن
mingle	مخلوط کردن
intermeddle	مخلوط کردن
mingling	مخلوط کردن
commix	مخلوط کردن
shuffled	بهم مخلوط کردن
intermix	در هم امیختن با هم مخلوط کردن
shuffles	بهم مخلوط کردن
mixes	امیختن مخلوط کردن
shuffling	بهم مخلوط کردن
ethylate	بااتیل مخلوط کردن
mixes	مخلوط کردن ترکیب
temper	مخلوط کردن مزاج
brandies	با کنیاک مخلوط کردن
mix	مخلوط کردن ترکیب
turn the mortar	مخلوط کردن ملات
burden	مخلوط کردن بار
shuffle	بهم مخلوط کردن
tempers	مخلوط کردن مزاج
etherize	بااتر مخلوط کردن
tempered	مخلوط کردن مزاج
cross loading	مخلوط کردن بارها
commingle	بهم مخلوط کردن
souse	با ترشی مخلوط کردن
mix	امیختن مخلوط کردن
burdens	مخلوط کردن بار
brandy	با کنیاک مخلوط کردن
blenders	ماشین مخصوص مخلوط کردن
blender	ماشین مخصوص مخلوط کردن
roil	مخلوط کردن سرگردان شدن
admix	مخلوط شدن امیزش کردن
immingle	بهم امیختن مخلوط کردن
gradate	درجه بندی کردن مخلوط کردن
sugar	ماده قندی با شکر مخلوط کردن
truck mixing	مخلوط کردن بتن روی کامیون
sugars	ماده قندی با شکر مخلوط کردن
platinize	با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
blunders	دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered	دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
premix	قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
blundering	دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder	دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
dry ginger	نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
blend	مخلوط کردن رقیق کردن
blends	مخلوط کردن رقیق کردن
ming	ذکر کردن مخلوط کردن
derangement	اشفتگی
perturbation	اشفتگی
perturbations	اشفتگی
wilderment	اشفتگی
hullabaloo	اشفتگی
perturation	اشفتگی
deranyement	اشفتگی
disorderliness	اشفتگی
nonplus	اشفتگی
consternation	اشفتگی
tanglement	اشفتگی
turbulance	اشفتگی
katzenjammer	اشفتگی
agitation	اشفتگی
turbulence	اشفتگی
garboil	اشفتگی
disturbance	اشفتگی
disturbances	اشفتگی
hullabaloos	اشفتگی
inquietude	اشفتگی
turmoil	اشفتگی
strewment	اشفتگی
chaos	اشفتگی
batches	اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch	اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
delirium	روان اشفتگی
optical turbulence	اشفتگی اپتیکی
unrest	اشفتگی اضطراب
topsy turvydom	اغتشاش اشفتگی
disorder	بی ترتیبی اشفتگی
kettle of fish	اشفتگی اختلال
disorders	بی ترتیبی اشفتگی
backward effect	اثر اشفتگی
perlexedly	درحال اشفتگی
over anxiety	اشفتگی اضطراب
tumbles	چرخش اشفتگی
turbulency	اشفتگی اغتشاش
rummaging	اغتشاش اشفتگی
rummages	اغتشاش اشفتگی
disquietude	بی قراری اشفتگی
rummaged	اغتشاش اشفتگی
rummage	اغتشاش اشفتگی
mental derangement	اشفتگی روانی
stickle	سراشیب اشفتگی
tumble	چرخش اشفتگی
turbulence	اشفتگی اغتشاش
tumbled	چرخش اشفتگی
anarchic	مربوط به اشفتگی اوضاع
delirium verborum	روان اشفتگی پرگویی
delirium tremens	روان اشفتگی الکلی
flustration	اشفتگی دست پاچگی
anarchical	مربوط به اشفتگی اوضاع
flutteringly	درحال اشفتگی مضطربانه
brainstorm	اشفتگی فکری موقتی
brainstorms	اشفتگی فکری موقتی
sudden ionospheric disturbance	اشفتگی ناگهانی یونوسفر
traumatic delirium	روان اشفتگی اسیب زاد
upset _	واژگونی واژگون سازی اشفتگی اضطراب
buffeted	نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffet	نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffets	نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeting	نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
water injection	پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
paranomia	اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
clear air turbulence	اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
relaxation time	فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
blending	مخلوط
macedoine	مخلوط
mixtures	مخلوط
confused	مخلوط
mixture	مخلوط
mixed	مخلوط
composite	مخلوط
compost	مخلوط
blenders	مخلوط کن
mixer	مخلوط کن
blent	مخلوط شد
admixtion	مخلوط
admixture	مخلوط
anti freeze mixture	مخلوط ضد یخ
mixers	مخلوط کن
blender	مخلوط کن
hash	مخلوط
blend	مخلوط
blends	مخلوط
azeotropic mixture	مخلوط همجوش
duplex pressure proportioner	مخلوط کن دو فشاری
mix	امیزه مخلوط
weak mixture	مخلوط ضعیف
mixture control	کنترل مخلوط
rich mix	مخلوط پر مایه
mixed semiconductor	نیمرسانای مخلوط
azeotropic mixture	مخلوط ازئوتروپ
mixed crystal	کریستال مخلوط
staff	مخلوط سیمان و گچ
mixed gas	گاز مخلوط
unadulterated	مخلوط نشده
mixed glue	چسب مخلوط
mixing in place	امیختن در جا مخلوط در جا
gas mixture	مخلوط گاز
mixes	امیزه مخلوط
miscible	مخلوط شدنی
mixture	بتن مخلوط کن
mix	مخلوط ترکیبی
mixes	مخلوط ترکیبی
mixer	مخلوط کننده
mixtures	بتن مخلوط کن
laudanum	مخلوط افیون
melange	مخلوط امیختگی
staffed	مخلوط سیمان و گچ
staffs	مخلوط سیمان و گچ
porridge	چیز مخلوط
mixers	مخلوط کننده
solid solution	کریستال مخلوط
pug mill	اسیای گل مخلوط کن
terpenoid	مخلوط باترپن
intercarrier buzz	وزوز مخلوط
concrete mix	مخلوط بتن
blends	مخلوط امیختگی
blent	مخلوط کرد
homogeneous mixture	مخلوط همگن
hot mixer	مخلوط کننده
powder mixer	گرد مخلوط کن
immiscible	مخلوط نشدنی
blend	مخلوط امیختگی
intercarrier beat	زنه مخلوط
cryogen	مخلوط سرمازا
crab cocktail	مخلوط خرچنگ
batch mixer	مخلوط کن ضربهای
ternary mixture	مخلوط سه تایی
unscourced wool	پشم مخلوط