Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (8 milliseconds)
English
Persian
pencil
مداد ابرو
pencilling
مداد ابرو
pencils
مداد ابرو
Search result with all words
crayon
مداد ابرو نقاشی کردن
crayons
مداد ابرو نقاشی کردن
Other Matches
lead pencil
مداد
whose pencil?
مداد که
lipstick
مداد لب
pencil
مداد
whose pencil?
مداد کی
pencilling
مداد
pencils
مداد
lipsticks
مداد لب
pencil
مداد رنگی
six d. pencils
شش دو جین مداد
sharpener
مداد تراش
sharpeners
مداد تراش
pastel
مداد رنگی
eraser
مداد پاک کن
graphite
مغز مداد
plumbago
مغز مداد
leadpencil
مداد سربی
pencils
مداد رنگی
john's pencil
مداد جان
colored pencil
مداد رنگی
pencilling
مداد رنگی
sharper
مداد تراش
erasers
مداد پاک کن
portcrayon
مداد گیر
pencil
هر چیزی شبیه مداد
pencilling
هر چیزی شبیه مداد
pencils
هر چیزی شبیه مداد
line drawings
نقاشی با مداد وقلم
pencilled
با مداد کشیده شده
crayons
مداد رنگی مومی
line drawing
نقاشی با مداد وقلم
infernal stone
مداد نیترات دارژان
crayon
مداد رنگی مومی
gutters
ابرو
gutter
ابرو
wash out
ابرو
street gutter
ابرو
eyebrow
ابرو
bristling
ابرو
watercourse
ابرو
low dwon
بی ابرو
dishonorable
بی ابرو
creditability
ابرو
apt words
ابرو
eyebrows
ابرو
prestige
ابرو
canals
ابرو
ditches
ابرو
brows
ابرو
ditched
ابرو
braced
خط ابرو
reputations
ابرو
ditch
ابرو
brace
خط ابرو
canal
ابرو
credits
ابرو
reputation
ابرو
low-down
بی ابرو
low down
بی ابرو
dishonourable
بی ابرو
accolades
خط ابرو
credit
ابرو
accolade
خط ابرو
credited
ابرو
crediting
ابرو
brow
ابرو
mark sensing
علامت زدن با مداد نرم
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
Whose pencil is this ?
این مداد مال کیست ؟
channel
ابرو ابراهه
what impaired his reputation
چه چیز به ابرو
weephole
ابرو دیوار
channeling
ابرو ابراهه
braced
اتل ابرو
wash out
شیار ابرو
Not to turn a hair. Not to bat an eyelid.
خم به ابرو نیاوردن
hips
ابرو درهای
hip
ابرو درهای
name
ابرو علامت
reputations
ابرو خوشنامی
brace
اتل ابرو
names
ابرو علامت
channelled
ابرو ابراهه
indignity
هتک ابرو
box gutter
ابرو صندوقهای
honor
ابرو ناموس
not to stir an eyelid
خم به ابرو نیاوردن
indignities
هتک ابرو
gutters
ابرو شیروانی
gutter
ابرو شیروانی
reputation
ابرو خوشنامی
channeled
ابرو ابراهه
channels
ابرو ابراهه
superciliary
مربوط به ابرو
aqua
ابرو عرق
slat
چوب مداد میله پشت صندلی
slats
چوب مداد میله پشت صندلی
scowled
ابرو درهم کشی
scowling
ابرو درهم کشی
scowls
ابرو درهم کشی
culverts
مجرای سر پوشیده ابرو
culvert
مجرای سر پوشیده ابرو
scowl
ابرو درهم کشی
fauxpas
خبط یاخطایی که ابرو
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
To pluck ones eyebrows.
زیر ابرو برداشتن
detector crayon
مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
pastellist
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
highbrow
دارای ابرو وپیشانی بلند
ditches
ابرو کنار راه کنده
ditched
ابرو کنار راه کنده
ditch
ابرو کنار راه کنده
glabella
برامدگی پیشانی میان دو ابرو
to pucker up the brow
در هم کشیدن گره بر ابرو زدن
To make eyes.
چشم و ابرو آمدن (نازو غمزه ).
marking ink
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com