Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
day school
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
day schools
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
Other Matches
inheriting
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherit
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherits
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
scholastical
مدرسهای اموزشگاهی
scholastic
مدرسهای اموزشگاهی
schoolmate
هم مدرسهای هم اموز
schoolmates
هم مدرسهای هم اموز
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
schoolrooms
کلاس
grade
کلاس
homeroom
کلاس
grades
کلاس
classes
کلاس
cl
کلاس
schoolroom
کلاس
classing
کلاس
class
کلاس
classed
کلاس
classroom
کلاس درس
summer schools
کلاس تابستانی
homeroom
کلاس درس
he stands first in his class
او در کلاس خود
skull practice
کلاس اموزشی
grades
کلاس کیفیت
surveillant
مبصر کلاس
grade
کلاس کیفیت
subclass
بی کلاس
[در جامعه]
classrooms
کلاس درس
underclass
بی کلاس
[در جامعه]
summer school
کلاس تابستانی
]
کلاس درس
lower class
بی کلاس
[در جامعه]
economy class
اکونومی کلاس
insulation class
کلاس ایزولاسیون
form room
[British
کلاس درس
schoolroom
کلاس درس
first class
فرست کلاس
formroom
کلاس درس
classroom
کلاس درس
surveyor
مبصر کلاس پیمایشگر
insulation class
کلاس عایق بندی
surveyors
مبصر کلاس پیمایشگر
classifications
روش کلاس بندی
classification
روش کلاس بندی
He is at the bottom of the class.
اوشاگرد آخر کلاس است
hit the books
<idiom>
برای کلاس آماده شدن
class
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
I benefited greatly from the english course.
از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
classed
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
The professor stepped into the classroom.
استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
classes
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classing
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
sub-
تعداد دادههای مربوط به یک داده در کلاس اصلی
inheritances
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inheritance
انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
resident school
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
taxi dancer
دختری که در کلاس رقص یاکاباره در مقابل پول بامشتریان دیگر میرقصد
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
high class communication set
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
work sheet
کار در کلاس برگ کار
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
has
دارد
he has worms
دارد
he is ill with fever
تب دارد
chains
دارد.
are there any remarks?
دارد
there is a time for everything
دارد
heavy fighting is in progress
دارد
chain
دارد.
he has a rage for money
دارد
hast
او دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
There is a knack in it .
یک فنی دارد
the probability is
احتمال دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
the reason is manifold
چنددلیل دارد
the reason is two fold
دودلیل دارد
there is a rumour that
شهرت دارد که
Windows GDI
بیتی دارد
viruses
وجود دارد
what matter?
چه اهمیت دارد
it has sides
سه پهلو دارد
figure on
<idiom>
بستگی دارد به
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
walls have ears
گوش دارد
our library is well stocked
خوبی دارد
not a patch on
چه دخلی دارد
multungulate
که بیش از دو سم دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
مرغ یک پا دارد .
virus
وجود دارد
what the odds
چه اهمیت دارد
he is 0 years old
او ده سال دارد
he is fifty
تمام دارد
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
he has an axe to grind
غرض دارد
he has an a. to grind
مقصود دارد
it is sufficiently stamped
کسرتمبر دارد
it is usual with him
عادت دارد
He has a day off.
او مرخصی دارد.
god is
خداوجود دارد
he tops .0 metres
یک مترونیم قد دارد
it depends
[on]
بستگی دارد
[به]
he has a maggot in his head
وسواس دارد
he has a spite against me
بامن لج دارد
he speaks to the purpose
قصدی دارد
There is always a right way of doing everything.
هرکاری راهی دارد
what does it meant
یعنی چه چه معنی دارد
he is in the know
اطلاع ویژه دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
صدای قشنگه دارد
the export of ... is granted the premium.
صدور ... جایزه دارد.
tea is preferable to water
چایی بر اب ترجیح دارد
Every flow must have its ebb.
<proverb>
هر فرازى نشیبى دارد.
he is rightly named
اسم بامسمائی دارد
he is in a hurry to go
عجله دارد برفتن
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
She has engaging manners .
رفتار گیرایی دارد
he must needs go
بیخوداصرار دارد برفتن
He is distantly related to us .
نسبت دوری با ما دارد
lengths
خط با طول جر حرف دارد
length
خط با طول جر حرف دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
قلم خوبی دارد
he keeps my a
حساب مراونگه می دارد
what is that to you
به شما جه دخلی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
فشار خون دارد
the cat has nine lives
سگ هفت جان دارد
the switch is on
برق جریان دارد
the work is in full swing
کاربخوبی جریان دارد
She has a subtle charm.
جذابیت ظریفی دارد
there removred revolution
شورشی که شهرت دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice.
صدای قشنگه دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
شهوت کلام دارد
There is only one condition attached to it .
فقط یک شرط دارد
to bring grist to the mill
نان دراب دارد
With his foul temper.
با اخلاق سگه که دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
یک کسی دارد در می زند
bass
کسی که صدای بم دارد
basses
کسی که صدای بم دارد
My hair is falling.
موهایم دارد می ریزد
he insists on going
اصرار دارد برفتن
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
well and good
باشد چه ضرر دارد
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
he bears out his name
اسم بامسمایی دارد
that word is obsolescent
ان واژه کم کم دارد مهجور
the party is led by him
او بر ان حزب ریاست دارد
he has much merit
خیلی قابلیت دارد
he has much merit
بسیار شایستگی دارد
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
back
که یک باتری پشتیبان دارد
it needs to be done carefully
اینکارتوجه لازم دارد
it is of frequent
خیلی مورد دارد
How long is the ticket valid?
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
and there an end.
و پایان وجود دارد.
The kettel is boiling.
قوری دارد می جوشد
it askes for attention
توجه لازم دارد
delectus
برای ترجمه دارد
biased
آنچه اریب دارد
it is particularly difficult
یک اشکال بخصوصی دارد
he has Roman nose
او بینی عقابی دارد
it speaks well for him
بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him
بامن نظرمساعدی دارد
it is worth 0 rials
ده ریال ارزش دارد
it is wringing
خیلی تراست یا اب دارد
it is very important
بسیار اهمیت دارد
it is particularly difficult
یک دشواری ویژه دارد
likelihood
احتمال کلی دارد
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
he is f. of money
پول فراوان دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
هر کار لمى دارد .
He writes a legible ( beautiful ) hand .
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
what is wrong with that?
مگراین چه عیبی دارد
He has influential contacts everywhere.
همه جا دست دارد
rubrician
کتاب نماز دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
ارزش داشتن را دارد
bigamist
زنی که دوشوهر دارد
bigamists
زنی که دوشوهر دارد
significance
معنای مخصوص دارد
in all like
احتمال کلی دارد
She has got regular teeth .
دندانهای منظمی دارد
He takes my advice. He listens to me.
از من حرف شنوایی دارد
double decker
هرچیزیکه دو لایه دارد
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
dichord
سازیکه هرنغمه ان دوسیم دارد
dare he go?
ایا جرات دارد برود
double breasted
کتی که در دو طرف دکمه دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com