Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
authentic document
مدرک اصلی
master document
مدرک اصلی
Other Matches
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
written evidence
مدرک
muniment
مدرک
proofs
مدرک
proof
مدرک
document
مدرک
documented
مدرک
lead
مدرک
clues
مدرک
leads
مدرک
adminicle
مدرک
evidence
مدرک
clue
مدرک
attestation
مدرک
documenting
مدرک
percipient
مدرک
deed
مدرک
deeds
مدرک
perceptive
مدرک
naked
بی مدرک
voucher
مدرک
vouchers
مدرک
report
مدرک
reference
[testimonial]
مدرک
mark
مدرک
grade
مدرک
evidence
مدرک
certificate
[official document]
مدرک
record length
درازای مدرک
record format
قالب مدرک
witnessing
شاهد مدرک
writing
مدرک
[سند ]
label record
مدرک برچسب
testimony
تصدیق مدرک
proofs
نشانه مدرک
proof
نشانه مدرک
logical record
مدرک منطقی
bachelor's degree
مدرک لیسانس
witness
شاهد مدرک
witnessed
شاهد مدرک
witnesses
شاهد مدرک
testimonies
تصدیق مدرک
physical record
مدرک مادی
record
سابقه مدرک
document processing
پردازش مدرک
lost document
مدرک گم شده
certificate of capacity
مدرک شایستگی
document format
فرمت مدرک
document format
قالب مدرک
end of record
انتهای مدرک
evidence of the corpus
مدرک جرم
endnote
پایان مدرک
conclusive evidence
مدرک قاطع
announcing
اشکارکردن مدرک دادن
announces
اشکارکردن مدرک دادن
announced
اشکارکردن مدرک دادن
not a leg to stand on
<idiom>
مدرک کافی نداشتن
deed of assignment
مدرک صلاحیت قانونی
vouchers
مدرک تضمین کننده
voucher
مدرک تضمین کننده
certificate of achievement
مدرک تصدیق شایستگی
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
probational
ارائه مدرک ودلیل
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
document base font
فونت پایه مدرک
record layout
طرح بندی مدرک
referring to a document
استناد به مدرک خاصی
reliance on a document
استناد به مدرک خاصی
certificate of capacity
مدرک ابراز لیاقت
secondhand evidence
مدرک دست دوم
variable length record
مدرک با طول متغیر
documented
متکی به مدرک کردن
announce
اشکارکردن مدرک دادن
certificate for decoration
مدرک اعطای نشان
record
مدرک کتبی سابقه
documenting
متکی به مدرک کردن
probation
ارائه مدرک ودلیل
trailer record
مدرک پشت بند
prima facie evidence
مدرک به فاهر قاطع
record
مدرک ثبت کردن
documentation
مدرک یا مدارک اسناد
fixed length record
مدرک با درازای ثابت
to produce testimony
مدرک ارائه دادن
certificate of achievement
مدرک ابراز لیاقت
document
متکی به مدرک کردن
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
proof is the result of evidenc
دلیل نتیجه مدرک است
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
to give evdience
گواهی دادن مدرک بودن از
piece of writing
مدرک
[سند ]
[اصطلاح رسمی]
certificate of honorable service
مدرک تصدیق خدمت صادقانه
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
Give the benefit of the doubt
<idiom>
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
authority
مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
record
مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
aeronautical designation
کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
prima facie evidence
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
sited
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sites
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
main lines
خط اصلی
trunks
خط اصلی
initials
اصلی
primal
اصلی
main door
در اصلی
masters
اصلی
main line
خط اصلی
vital
<adj.>
اصلی
trunk
خط اصلی
elemental
اصلی
seminal
اصلی
primitive
اصلی
parent
اصلی
principals
اصلی
substantive
[essential]
<adj.>
اصلی
functional
اصلی
primary
اصلی
master
اصلی
fundamental
اصلی
organic
اصلی
intrinsic
اصلی
essentials
اصلی
initialed
اصلی
arch
اصلی
essential
اصلی
arch-
اصلی
arches
اصلی
proto
اصلی
inherent
اصلی
head
اصلی
initialing
اصلی
initial
اصلی
initialling
اصلی
quintessential
اصلی
first-hand
اصلی
primordial
اصلی
main deck
پل اصلی
main attack
تک اصلی
rudimental
اصلی
elementary
اصلی
mastered
اصلی
normative
اصلی
initialled
اصلی
isogeny
هم اصلی
ingrown
اصلی
immanent
اصلی
principal
اصلی
basic
اصلی
major
اصلی
majoring
اصلی
majored
اصلی
germinal
اصلی
radicals
اصلی
radical
اصلی
originals
اصلی
firsthand
اصلی
primes
اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com