Dictiornary-Farsi | مدیر فروش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
sale manager	مدیر فروش
sales manager	مدیر فروش


Other Matches

woollen draper	پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
pearlies	جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence	پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
wine seller	میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization	به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell	سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force	نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
optional claiming race	مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales	فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
furrier	خز فروش پوست فروش
furriers	خز فروش پوست فروش
sales promotion	افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
administer	:مدیر
executives	مدیر
conductor	مدیر
conductors	مدیر
directors	مدیر
administrators	مدیر
administrator	مدیر
warden	مدیر
superintendent	مدیر
superintendents	مدیر
stewards	مدیر
headmaster	مدیر
headmasters	مدیر
General manager . Director general .	مدیر کل
steward	مدیر
director general	مدیر کل
director generals	مدیر کل
directors general	مدیر کل
administers	:مدیر
administering	:مدیر
administered	:مدیر
gerent	مدیر
manager	مدیر
moderators	مدیر
moderator	مدیر
director	مدیر
executive	مدیر
managers	مدیر
helmsmen	رل دار مدیر
administrators	مدیر تصفیه
head master	مدیر مدرسه
head master	مدیر اموزشگاه
intendant	مدیر مامورمالی
item manager	مدیر اقلام
trustees	مدیر تصفیه
mastered	مدیر مرشد
masters	مدیر مرشد
helmsman	رل دار مدیر
general manager	مدیر باشگاه
receiver	مدیر تصفیه
works superintendent	مدیر کارخانه
chief engineer	مدیر ماشین
drop master	مدیر پرش
stores manager	مدیر انبارها
stage director	مدیر نمایش
site engineering	مدیر ساختمان
stage manager	مدیر نمایش
stage managers	مدیر نمایش
receivers	مدیر تصفیه
extrepreneur	مدیر متهور
extrepreneur	مدیر باتهور
file manager	مدیر فایل
adminstrator of state	مدیر ترکه
commissioner	مدیر مسابقات
trustee	مدیر تصفیه
program manager	مدیر برنامه ها
principal of a school	مدیر اموزشگاه
personnel manager	مدیر استخدام
personal representative	مدیر ترکه
padrone	مدیر ارباب
operation manager	مدیر عملیات
liquidators	مدیر تصفیه
official liquidator	مدیر تصفیه
principal	رئیس مدیر
principals	رئیس مدیر
micro manager	مدیر ریزکامپیوترها
commissioners	مدیر مسابقات
library manager	مدیر کتابخانه
project manager	مدیر طرحها
project manager	مدیر پروژه ها
official receiver	مدیر تصفیه
salaried director	مدیر موفف
managing director	مدیر عامل
managing directors	مدیر عامل
record manager	مدیر رکورد
administrator	مدیر تصفیه
project manager	مدیر پروژه
liquidator	مدیر تصفیه
executive	مدیر اجرائی
manager	مدیر تیم
managers	مدیر تیم
impresario	مدیر اپرا
master	مدیر مرشد
impresarios	مدیر اپرا
executives	مدیر اجرائی
executives	مدیر عامل
executive	مدیر عامل
data processing manager	مدیر پردازش داده
data base manager	مدیر پایگاه داده
provisional assignee	مدیر تصفیه موقت
chief financial officer [CFO]	مدیر امور مالی
dp manager	مدیر داده پردازی
corporate treasurer	مدیر امور مالی
huntsman	مدیر تازیهای شکاری
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
chairman of the board [of directors/managers]	مدیر عامل [شرکت]
huntsmen	مدیر تازیهای شکاری
maitred'hotel	سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
computer operations manager	مدیر عملیات کامپیوتر
managerial	مدیر اداره کننده
jumpmaster	مدیر پرش چتربازی
chief clerk of the court	مدیر دفتر دادگاه
master of the court	مدیر دفتر دادگاه
manager	مدیر مسابقه بوکس
computer center manager	مدیر مرکز کامپیوتر
managers	مدیر مسابقه بوکس
proctor	مدیر اجرایی دانشگاه
computer center director	مدیر مرکز کامپیوتر
president	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
adobe type manager	مدیر انواع فونت ادوبی
chairmen	مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman	مدیر رئیس هیئت مدیره
impresario	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
oligopoly	انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
registrar	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
director	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrars	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
vendible	قابل فروش جنس قابل فروش
vendable	قابل فروش جنس قابل فروش
entrepreneur	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit	دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
driver	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative	قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral	مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system	نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
turnover	کل فروش
retailer	تک فروش
sales	فروش
sells	فروش
selling	فروش
vendition	فروش
sell	فروش
iceman	یخ فروش
turnover	فروش
taverner	می فروش
marketing	فروش
offtake	فروش
sale	فروش
contract of sale	قرارداد فروش
credit system	فروش اعتباری
crier	دست فروش
retail dealer	جزئی فروش
volume of sales	حجم فروش
cutler	کارد فروش
clothier	لباس فروش
mealmen	ارد فروش
meatman	گوشت فروش
dead market	بازار کم فروش
deed of sale	سند فروش
lumberer	الوار فروش
cornfactor	غله فروش
corn d.	غله فروش
lumberer	تیر فروش
costermonger	میوه فروش
lumberman	تیر فروش
credit sale	فروش نسیه
credit sale	فروش قسطی
lumberman	الوار فروش
killcalf	گوشت فروش
corn chandler	غله فروش
corn chandler	گندم فروش
credit sale	فروش غیرنقدی
mealman	ارد فروش
coster	سبزی فروش
linen draper	کتان فروش
contract of sales	قرارداد فروش
d. in second hand goods	دست فروش
flesher	گوشت فروش
forward sale	پیش فروش
fellmonger	پوست فروش
sales {pl}	حجم فروش
forward sales	فروش سلف
forward sales	پیش فروش
fruiterer	میوه فروش
fellmonger	پوستین فروش
forced sale	فروش اجباری
mass market product	محصول پر فروش
turnover	مقدار فروش