English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
English Persian
theholy orders مراتب روحانیون
Other Matches
command channels سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
the clergy روحانیون
spiritualty روحانیون
pastorate روحانیون
clergy کاتوزی روحانیون
hierocracy حکومت روحانیون
clerical وابسته به روحانیون
canonicals لباس رسمی روحانیون
canonical dress لباس رسمی روحانیون
sustentation fund اعانه برای روحانیون بی نوا
anathema مرتدشناخته شده از طرف روحانیون
clericalism سیاست واصول واعمال روحانیون
antechoir جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
fore [جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
impropriation دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
benefit of clergy مصونیت روحانیون ازمحاکمه شدن در دادگاههای عرفی
hiearchic مراتب
infinitely به مراتب
at best منتهای مراتب
hierarchy سلسله مراتب
the above was a summary مراتب فوق
hierachy سلسله مراتب
pecking order سلسله مراتب
channeled سلسله مراتب
hierarchies سلسله مراتب
channels سلسله مراتب
channelled سلسله مراتب
sequences سلسله مراتب
sequence سلسله مراتب
chain of command سلسله مراتب
channeling سلسله مراتب
channel سلسله مراتب
hierarchy of needs سلسله مراتب نیازها
hierarchism اصول سلسله مراتب
thearchy سلسله مراتب خدایان
military channel سلسله مراتب نظامی
occupational hierarchy سلسله مراتب شغلی
memory hierarchy سلسله مراتب حافظه
supemundane فوق مراتب دنیوی
request mast از طریق سلسله مراتب
response hierarchy سلسله مراتب پاسخ
heavenly hierarchy سلسله مراتب فرشتگان
control hierarchy سلسله مراتب کنترل
supramundane ماورای مراتب دنیوی
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
data hierarchy سلسله مراتب داده ها
data hierarchy سلسه مراتب داده ها
cryptochannel سلسله مراتب رمز
habit family hierarchy سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
echelons ستون طبقه سلسله مراتب
echelon ستون طبقه سلسله مراتب
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
pecking order سلسله مراتب دانه چینی
hierarchic وابسته به سلسله مراتب وریاست
in witness whereof برای گواهی مراتب بالا
saints عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
saint عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
exempted station یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
rank طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranked طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranks طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
orphrey سجاف زردوزی که بجامه روحانیون می گذارند زردوزی
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
chain سلسله سلسله مراتب
chains سلسله سلسله مراتب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com