Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (1 milliseconds)
English
Persian
spacing
مراعات فواصل
Other Matches
periodically
در فواصل معین
heeded
مراعات
heeding
مراعات
heeds
مراعات
regards
مراعات
regarded
مراعات
regard
مراعات
ovservation
مراعات
heed
مراعات
plant out
در فواصل معین کاشتن
considerations
توجه مراعات
consideration
توجه مراعات
observable
قابل مراعات
irrespective
بدون مراعات
observant
مراعات کننده
grid interval
فواصل شبکه بندی نقشهای
chronograph
الت سنجش فواصل زمانی
measuring magnifier
مسافت یاب مخصوص فواصل کم
spacing
در فواصل مساوی تقسیم بندی
moniliform
دارای فواصل دانه وار
trabecula
دارای فواصل دربین یاخته ها
rhythmicity
مراعات وزن شعری
symmetry
مراعات نظیر تشابه
face-saving
مراعات کنندهی فواهر
isochronous
واقع شونده در فواصل منظم ومساوی
sanitation
مراعات اصول بهداشت بهسازی
unmorality
عدم مراعات اصول اخلاقی
dole
سرنوشت تقسیم پول یا غذا در فواصل معین
feeler
وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
feelers
وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
isochronal
همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
precisian
شخص دقیق در مراعات قواعداخلاقی ومذهبی
planimetric
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
endomixis
تجدید وضع هستهای اغازیان تاژکدار در فواصل معینه
dental floss
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
minute gun
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
free love
عشق ورزی ومجامعت بدون مراعات ایین ازدواج
nebula
تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
propriety
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
ether
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
legalism
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
asynchronous transmission
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
observes
مراعات کردن مشاهده کردن
observed
مراعات کردن مشاهده کردن
observing
مراعات کردن مشاهده کردن
observe
مراعات کردن مشاهده کردن
photogrammetry
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
splits
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com