Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
vespertine
مربوط به شب شبانه
Other Matches
black out
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
parlour boarder
شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
to live en pension
شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
night vision
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
nocturnal
شبانه
nocturnally
شبانه
nightly
شبانه
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
night order
دستور شبانه
night order
دستورات شبانه
overnight
در مدت یک شب شبانه
nighttide
جزر و مد شبانه
burglarizes
شبانه دزدیدن
night operations
عملیات شبانه
quotidian
شبانه روزی
hostel
شبانه روزی
moonshiner
قاچاقچی شبانه
vespertinal
شبانه عشایی
night interception
رهگیری شبانه
night interception
کمین شبانه
hostels
شبانه روزی
night landing
فرود شبانه
round-the-clock
شبانه روزی
nightlife
تفریحات شبانه
cracksman
دزد شبانه
night and day
شبانه روز
night school
اموزشگاه شبانه
night schools
اموزشگاه شبانه
he went by night
شبانه رفت
nocturnal
نمایش شبانه
burglarize
شبانه دزدیدن
nocturnal prayer
نماز شبانه
circadian
شبانه روزی
hostelry
شبانه روزی
burglarizing
شبانه دزدیدن
d. and night
شبانه روز
burglarized
شبانه دزدیدن
pavor nocturnus
وحشت شبانه
boarding school
اموزشگاه شبانه روزی
boarders
شاگرد شبانه روزی
moonlight fliting
اسباب کشی شبانه
boarder
شاگرد شبانه روزی
battle lights
چراغ خاموشی شبانه
night interception
استراق سمع شبانه
nights
شب هنگام برنامه شبانه
night
شب هنگام برنامه شبانه
schoolwork
تکلیف شبانه دانشجو
circadian rythm
ریتم شبانه روزی
nocturn
سحر خوانی شبانه
hosteler
مقیم شبانه روزی
first post
شیپور خبر شبانه
nightlife
شرکت در تفریحات شبانه
boarding schools
اموزشگاه شبانه روزی
watch and ward
حق نگهبانی روزانه و شبانه
floorshow
نمایش باشگاههای شبانه
infrared viewer
دوربین دیدبانی شبانه
se'nnight
یکهفته هفت شبانه روز
friars lantern
روشنایی شبانه بر روی باطلاق
night cap
گشتی رزمی هوایی شبانه
night line
ریسمان ماهی گیری شبانه
boarding
مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
sennight
یکهفته هفت شبانه روز
witch moth
پروانه بید شبانه شب پره
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
whippoorwill
مرغ شبانه پشه خوارمشرق امریکا
public school
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
starlight scope
دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
honky tonk
محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
night clothes
لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
juniorate
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
serenaded
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenades
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
ignisfatuus
روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
vigils
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
vigil
گشت زدن در شب گشت و هشیاری و مراقبت شبانه
youth hostel
شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
youth hostels
شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
to fly with the owl
کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertinenet
مربوط
cretaceous
مربوط به گچ
pertaining
مربوط به
coherent
مربوط
lineal
مربوط به خط
condequent
مربوط
coordinate
مربوط
correspondent
مربوط به
affined
مربوط
correspondents
مربوط به
germane
مربوط
proper
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
curatorial
مربوط به
as for
مربوط به
related
مربوط
caprine
مربوط به بز
vespertinal
مربوط به شب
for
مربوط به
irrelevant
نا مربوط
relevant
مربوط
apposite
مربوط
eight bit system
مربوط به یک
pertinent
مربوط به
pertinent
مربوط
horsy
مربوط به اسب
anal
مربوط به مقعد
communists
مربوط به کمونیسم
communist
مربوط به کمونیسم
parental
مربوط به والدین
affiliate
مربوط ساختن
fistulous
مربوط به ناسور
hydrographic
مربوط به اب نگاری
acrobatic
مربوط به بندبازی
divisional
مربوط به تقسیم
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
filiate
مربوط ساختن
domiciliary
مربوط به خانه
gallinaceous
مربوط بماکیان
operatic
مربوط به اپرا
goidelic
مربوط بسلت
affiliates
مربوط ساختن
existential
مربوط به هستی
glyptic
مربوط به حکاکی
affiliating
مربوط ساختن
retired
مربوط به بازنشستگی
budgetary
مربوط به بودجه
electrically
مربوط به الکتریسیته
haemic
مربوط بخون
expiratory
مربوط به زفیر
aeronautical
مربوط به فضانوردی
vehicular
مربوط به خودرو
garlicky
مربوط به سیر
climatic
مربوط به اب وهوا
genethliac
مربوط به طالع
futuristic
مربوط به اینده
hominoid
مربوط به بشر
faunae
مربوط به جانوران
hawaiian
مربوط به هاوایی
glossal
مربوط به زبان
bardic
مربوط به رامشگری
archival
مربوط به بایگانی
baronial
مربوط به بارون
ovarian
مربوط به تخمدان
arbitrative
مربوط بحکمیت
nautical
مربوط به کشتیرانی
nasal
مربوط به بینی
arbitral
مربوط به حکمیت
fractional
مربوط به بخشها
fractional
مربوط به بخشهایی
arithmeticlal
مربوط به حساب
circumstantial
مربوط به موقعیت
military
مربوط به نظام
commercial
مربوط به تجارت
atomistic
مربوط به اتم
textual
مربوط به متن یا نص
astro
مربوط به نجوم
as to
عطف به مربوط به
American
مربوط بامریکا
Americans
مربوط بامریکا
arteriovenous
مربوط به رگها
anglian
مربوط به نژاد
anent
در مشارکت با مربوط به
outbound
مربوط به خارج
racing
مربوط بمسابقه
aguish
مربوط به تب و لرز
agrologic
مربوط بخاکشناسی
fossil
مربوط بادوارگذشته
fossils
مربوط بادوارگذشته
adulterous
مربوط به زنا
achaian
مربوط به اخائیه
achaean
مربوط به اخائیه
dependent
مربوط محتاج
concerns
مربوط بودن به
analitical
مربوط به تجزیه
ammino
مربوط به امونیاک
ameboid
مربوط به امیب
amebic
مربوط به امیب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com