Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
reentry phase
مرحله دخول مجدد موشک درجو
Other Matches
boost phase
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
reebtry
دخول مجدد
reentrance
دخول مجدد
debut
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
terminal phase
مرحله اخر مسیر حرکت موشک
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
rearming
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
cislunar
واقع درجو قمر
sprinted
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
missilry
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
creep
مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps
مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
re endorsement
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
leapfrogged
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
regenerates
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
arrivals
دخول
intrusions
دخول
arrival
دخول
introit
دخول
admitance
دخول
intromission
دخول
introgression
دخول
incoming
دخول
penetration
دخول
infare
دخول
entree
دخول
intrusion
دخول
ingoing
دخول
ingress
دخول
admissions
دخول
admission
دخول
entry
دخول
ingress and egress
دخول و خروج
admittance
ورود دخول
insinuation
دخول غیرمستقیم
water tight
مانع دخول اب
intravasation
دخول ابگونهای در
consummation of marriage
دخول در زناشویی
login
دخول به سیستم
log on
دخول به سیستم
watertight
مانع دخول اب
log in
دخول به سیستم
entry plan
طرح دخول به سر پل
impervious
مانع دخول
entry condtion
شرط دخول
entry point
نقطه دخول
obtrusion
دخول ناخوانده
entry side
جهت دخول
key entry
دخول کلیدی
entering through
مجرای دخول
obtrusiveness
دخول ناخوانده
intrusiveness
دخول سرزده
entry instruction
دستورالعمل دخول
accessed
اجازه دخول
accessing
اجازه دخول
accesses
اجازه دخول
inlet
ورود دخول
inclusion
دخول شمول
admitance
اجازهء دخول
access
اجازه دخول
inlets
ورود دخول
accession
دخول پیشرفت
inlet
خور راه دخول
mattriculation
دخول در دانشکده یادانشگاه
to let in
اجازه دخول دادن
enter
اجازه دخول دادن
entered
اجازه دخول دادن
tightest
مانع دخول هوا یا اب
hilum
محل دخول رگ وپی
enters
اجازه دخول دادن
catch
بل گرفتن دخول پارو در اب
intrant
دخول رسمی وقانونی
insinuation
نفوذ دخول تدریجی
entrances
حق ورود دروازهء دخول
entranced
حق ورود دروازهء دخول
let in
اجازه دخول دادن
tighter
مانع دخول هوا یا اب
entrancing
حق ورود دروازهء دخول
passports
وسیله دخول کلید
keyboard enirv
دخول صفحه کلیدی
passport
وسیله دخول کلید
entrance
حق ورود دروازهء دخول
ingress
حق دخول اجازه ورود
inlets
خور راه دخول
tight
مانع دخول هوا یا اب
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
intrusions
دخول سرزده و بدون اجازه
intrusion
دخول سرزده و بدون اجازه
manholes
محل دخول استوانهای شکل
competition clause
شرط ممانعت از دخول دیگران
manhole
محل دخول استوانهای شکل
matriculation
دخول یا نام نویسی در دانشگاه
initiatory
دخولی وابسته به ایین دخول
tight
کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
this ticket admits one
با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
tightest
کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
intussusception
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
introsusception
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
tighter
کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
snorkels
لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
snorkel
لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
schnorkel
لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
initiatory rites
ایین دخول کسی در انجمنی بادستور ویژه
porte cochere
در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
drain joints
فاصله بین تنبوشههای زهکش به منظور دخول اب به تنبوشه ها
lipotropic
موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
conscientious objector
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
conscientious objectors
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
finishing school
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing schools
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
stepping
مرحله
scene
مرحله
step
مرحله
rung
مرحله
grades
مرحله
grade
مرحله
stage
مرحله
process
مرحله
processes
مرحله
scenes
مرحله
stroke
مرحله
phases
مرحله
phase
مرحله
stroking
مرحله
phased
مرحله
instar
مرحله
strokes
مرحله
phased attack
تک مرحله به مرحله
stages
مرحله
creeping attack
تک مرحله به مرحله
stroked
مرحله
ballistic missiles
موشک
rocket
موشک
ballistic missile
موشک
antimissile missile
موشک ضد موشک
rocketed
موشک
rocketing
موشک
rockets
موشک
missiles
موشک
missile
موشک
step
مرحله رتبه
milestone
مرحله برجسته
stepping
مرحله رتبه
in the egg
در مرحله نخستین
speed level
مرحله سرعت
period
نوبت مرحله
job step
مرحله برنامه
periods
نوبت مرحله
inextremis
در اخرین مرحله
in the first instance
در مرحله اول
initiation sequence
مرحله اغازی
intake stroke
مرحله مکش
induction stroke
مرحله مکش
induction stroke
مرحله تنفس
imprimis
در مرحله نخست
milestones
مرحله برجسته
step
مرحله پایه
stepping
مرحله پایه
intake stroke
مرحله تنفس
speed stage
مرحله سرعت
termination stage
مرحله پایانی
power stroke
مرحله قدرت
assault phase
مرحله هجوم
phallic stage
مرحله التی
output stage
مرحله خروجی
stages
درجه مرحله
oedipal stage
مرحله ادیپی
stage
درجه مرحله
developmental stage
مرحله تکوینی
developmental stage
مرحله پیشرفت
differential stage
مرحله تفاضلی
point
جهت مرحله
primordium
مرحله نخست
propagation sequence
مرحله انتشار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com