English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
dressing مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dressings مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
Other Matches
spatula مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatulas مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
inunction مرهم گذاری
iatraliptics مرهم گذاری
unction مرهم گذاری تدهین
oils مرهم
oiling مرهم
oil مرهم
balmier مرهم
balmy مرهم
salve مرهم
unguent مرهم
balmiest مرهم
ointments مرهم
ointment مرهم
demulcent مرهم
balm مرهم
spatule مرهم کش
inunction مرهم
cerate مرهم
balms مرهم
spathulate شبیه مرهم کش
cold cream یکجور مرهم
salvers مرهم گذار
salver مرهم گذار
unction مرهم مداهنه
spatulate شبیه مرهم کش
opodeldoc مرهم صابونی
chrism مرهم تدهین
opodeldoc مرهم کافوری
basilicon مرهم باسلیقون
basilic ointment مرهم باسلیقون
salve مرهم تسکین دهنده
deranyement اختلال مرهم زنی
carron oil مرهم روغن برزک
liniment مرهم رقیق روغن مالش
the doctor ordered an ointment پزشک مرهم تجویز کرد
liniments مرهم رقیق روغن مالش
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
gallipot پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
dressing station درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
stockinet پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
stockinette پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
management coding سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
stripped علامت گذاری شده بسته بندی شده
compartment marking سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
neuritis التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
scarry دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording جمله بندی کلمه بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
indention تو گذاری
lineation خط گذاری
coding کد گذاری
masking نقاب گذاری
demomination نام گذاری
exposures درمعرض گذاری
invest سرمایه گذاری
petarder مامورخرج گذاری پل
puncuation نقطه گذاری
enterprises سرمایه گذاری
enterprise سرمایه گذاری
prochronism جلوترتاریخ گذاری
tubing لوله گذاری
pointing نقطه گذاری
finance سرمایه گذاری
prefixture سرواژه گذاری
casing لوله گذاری
casings لوله گذاری
dimensioning اندازه گذاری
investing سرمایه گذاری
disposure درمعرض گذاری
punctuation نقطه گذاری
invested سرمایه گذاری
prefixion جلو گذاری
prefixion سرواژه گذاری
collocation باهم گذاری
prefixture پیش گذاری
exposure درمعرض گذاری
edgings لبه گذاری
wicking فتیله گذاری
prefixion پیش گذاری
undervaluation کم ارزش گذاری
prefixture جلو گذاری
invests سرمایه گذاری
nomography فن قانون گذاری
sedimentation لایه گذاری
denomination نام گذاری
lable جهت گذاری
encoding رمز گذاری
loading بار گذاری
marking علامت گذاری
markings علامت گذاری
mark علامت گذاری
marks علامت گذاری
minelaying مین گذاری
load فشنگ گذاری
loads فشنگ گذاری
denominations نام گذاری
limit of load حد بار گذاری
sedimentation رسوب گذاری
devising ارث گذاری
devises ارث گذاری
devised ارث گذاری
devise ارث گذاری
demarcation علامت گذاری
lodgment ودیعه گذاری
lodgement ودیعه گذاری
sequencing ترتیب گذاری
signallzation علامت گذاری
mark sensing نشان گذاری
interposition پا میان گذاری
preterition فرو گذاری
structuralization بنیان گذاری
discrimination فرق گذاری
synthesizing هم گذاری کردن
fillings لایی گذاری
synthesizes هم گذاری کردن
synthesized هم گذاری کردن
synthesize هم گذاری کردن
synthesising هم گذاری کردن
synthesises هم گذاری کردن
synthesised هم گذاری کردن
filling لایی گذاری
insulation عایق گذاری
ingravescence رو بشدت گذاری
hyphenation خط تیره گذاری
imposition of hands دست گذاری
financed سرمایه گذاری
finances سرمایه گذاری
juxtaposition پهلوی هم گذاری
financing سرمایه گذاری
earmarking علامت گذاری
idegraphy نشان گذاری
hypothecation رهن گذاری
scale factor مقیاس گذاری
nomenclauture نام گذاری
hypothecation گرو گذاری
nomographer قانون گذاری
piping لوله گذاری
indentation دندانه گذاری
scoring نمره گذاری
synthesis هم گذاری اختلاط
indentations دندانه گذاری
numbering شماره گذاری
syntheses هم گذاری اختلاط
nomination نام گذاری
lettering حروف گذاری
policy making سیاست گذاری
pricing قیمت گذاری
policy-making سیاست گذاری
weft insertion پود گذاری
setting کار گذاری
settings کار گذاری
coding کد گذاری چیزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com