English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English Persian
pearliness مروارید نمایی
Other Matches
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
nacre صدف مروارید مروارید
spectroscopic binary دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
nugget مروارید
nuggets مروارید
cataract اب مروارید
cataracts اب مروارید
pearl diver مروارید
pearl مروارید
margarite گل مروارید
margarite مروارید
pearl powder or white اب مروارید
gut opaca اب مروارید
gowan گل مروارید
daisy گل مروارید
daisies گل مروارید
pearl اب مروارید
snow berry گل مروارید
mother-of-pearl صدف مروارید
cultured pearls مروارید پرورشی
globe daisy یکجورگل مروارید
cultured pearls مروارید مصنوعی
cultured pearl مروارید پرورشی
cultured pearl مروارید مصنوعی
pearl oyster صدف مروارید
pearl fisher صیاد مروارید
pearly مروارید وار
perlitic وابسته به مروارید
mother of pearl صدف مروارید
pearlized مروارید نما
pearl fishery صید مروارید
pearler مروارید گیر
bdellium مقل ارزق مروارید
velvet powdered with pearls مخمل مروارید نشان
impearl بشکل مروارید در اوردن
venetian pearl مروارید ساختگی توپر
pearly teeth دندان هایی چون مروارید
moonstone یکجور سنگ مروارید نما
beading آراستن لباس با دانههای مروارید
beadings آراستن لباس با دانههای مروارید
perlite نوعی شیشه اتشفشانی سنگ مروارید
seed pearl مروارید کوچک وبی قاعده رنگ کمرنگ مایل بخاکستری
accessory objects لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
squalidity بد نمایی
effeminacy زن نمایی
aberration کج نمایی
exponential نمایی
squalidness بد نمایی
shabbiness نخ نمایی
modal نمایی
unimodal یک نمایی
seediness بد نمایی
bimodal دو نمایی
male protest نر نمایی
modals نمایی
prewetting پیش تر نمایی
transparencies پشت نمایی
illusionism عمق نمایی
illusionism سه بعد نمایی
maculation ملوث نمایی
masculine protest نرینه نمایی
master stroke هنر نمایی
ostentation خود نمایی
transparency پشت نمایی
holographic image نمایی از شی سه بعدی
puppydom خود نمایی
puppyhood خود نمایی
saber rattling قدرت نمایی
tokenism نمونه نمایی
slow motion کند نمایی
flares خود نمایی
spectroscopy بیناب نمایی
verisimilitude راست نمایی
sanctimony مقدس نمایی
transparence پشت نمایی
transparecy پشت نمایی
stereoscopics برجسته نمایی
sightliness خوش نمایی
showiness خود نمایی
spectroscopy طیف نمایی
sanctimoniousness مقدس نمایی
sanctified airs مقدس نمایی
flare خود نمایی
pretentiousness خود نمایی
data display داده نمایی
characterization منش نمایی
magnifications درشت نمایی
magnifications بزرگ نمایی
exponential function تابع نمایی
exponential distribution توزیع نمایی
exponential curve منحنی نمایی
grin دندان نمایی
exponent bias پیشقدر نمایی
grinned دندان نمایی
grinning دندان نمایی
grins دندان نمایی
exhibitionism عورت نمایی
dichroism دو رنگ نمایی
playing dead مرده نمایی
death feigning مرده نمایی
notoriety انگشت نمایی
foreshortening کوته نمایی
boldfacing درشت نمایی
pleading برهان نمایی
likelihood درست نمایی
magnification درشت نمایی
exponential rate اهنگ نمایی
exponential rate نرخ نمایی
magnification بزرگ نمایی
grandiosity بزرگ نمایی
magnification factor عامل درشت نمایی
characterizes منش نمایی کردن
characterize منش نمایی کردن
characterized منش نمایی کردن
masterstroke هنر نمایی شاهکار
masterstrokes هنر نمایی شاهکار
to prank out oneself خود نمایی کردن
woolliness پشم نمایی پرپشمی
to cut a dash خود نمایی کردن
circular dischroism دو رنگ نمایی دورانی
parade خود نمایی کردن
maximum liklihood درست نمایی بیشینه
paraded خود نمایی کردن
characterising منش نمایی کردن
likelihood ratio بهر درست نمایی
ebullioscopy constant ثابت غلیان نمایی
lateral magnifying power درشت نمایی جانبی
parades خود نمایی کردن
direction indicator دستگاه جهت نمایی
characterised منش نمایی کردن
characterizing منش نمایی کردن
prink خود نمایی کردن
parading خود نمایی کردن
characterises منش نمایی کردن
powering درشت نمایی قدرت دوربین
powered درشت نمایی قدرت دوربین
power درشت نمایی قدرت دوربین
floating point calculation محاسبات اعداد نمایی یا علمی
powers درشت نمایی قدرت دوربین
magnification بزرگ سازی درشت نمایی
perspective عمق نمایی چشم انداز
perspectives عمق نمایی چشم انداز
panchromatic emulsion امولسیون تمام رنگ نمایی
magnifications بزرگ سازی درشت نمایی
maximum likelihood method روش حداکثر درست نمایی
time constant of an exponential quantity ثابت زمانی یک کمیت نمایی
resolutions قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolution قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
pedantic وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
compound weave بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
hypsographic map نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
hypsometric diagram طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
animation ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
animations ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
cheneau [ناودان با نیم نمایی از قرنیز پیچ در پیچ]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com