Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
product liability
مسئولیت محصول
Other Matches
collective guarantee
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
iso product curve
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cads
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
responsibility
مسئولیت
responsibilities
مسئولیت
responsibly
با مسئولیت
irresponsible
بی مسئولیت
onus
مسئولیت
liabilities
مسئولیت
liability
مسئولیت
liability to disease
مسئولیت
burthen
مسئولیت
trust
مسئولیت
amenableness
مسئولیت
unresponsive
بی مسئولیت
trusted
مسئولیت
menage
مسئولیت
trusts
مسئولیت
posts
مقام مسئولیت
posted
مقام مسئولیت
law of tort
مسئولیت مدنی
post-
مقام مسئولیت
responsible
مسئولیت دار
implied trust
مسئولیت فرضی
imputability
مسئولیت اخلاقی
load
فشار مسئولیت
primary interest
مسئولیت اصلی
irresponsible
عاری از حس مسئولیت
onmy own responsibility
به مسئولیت خودم
amenability
احساس مسئولیت
liabilities
الزام مسئولیت
area of responsibility
منطقه مسئولیت
offices
مسئولیت احرازمقام
liability
الزام مسئولیت
office
مسئولیت احرازمقام
sector of responsibility
منطقه مسئولیت
on one's shoulders
<idiom>
مسئولیت شخصی
post
مقام مسئولیت
loads
فشار مسئولیت
cark
بار مسئولیت
charge
بار مسئولیت
in common
<idiom>
مسئولیت داشتن
charges
بار مسئولیت
irresponsibly
بدون حس مسئولیت
constructive trust
مسئولیت قهری
irresponsibly
بدون داشتن مسئولیت
limited liability company
شرکت با مسئولیت محدود
sponsoring
مسئولیت راقبول کردن
sponsors
مسئولیت راقبول کردن
privity of contract
مسئولیت طرفین قرارداد
over worked man
مهره شطرنج پر مسئولیت
liability for damages
مسئولیت در برابر خسارت
perils
بیم زیان مسئولیت
The responsibility lies with you.
مسئولیت با شما است.
peril
بیم زیان مسئولیت
unlimited company
شرکت با مسئولیت نامحدود
To assume responsibility .
قبول مسئولیت کردن
law of torts
قانون مسئولیت مدنی
law of tort
قانون مسئولیت مدنی
sponsor
مسئولیت راقبول کردن
without engagement
بدون تقبل مسئولیت
loosest
از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser
از قید مسئولیت ازاد ساختن
loose
از قید مسئولیت ازاد ساختن
pass the buck
<idiom>
مسئولیت خودرا به دیگری دادن
up to someone to do something
<idiom>
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
tied down
<idiom>
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
Responsibility weighed him down
بار مسئولیت کمرش را خم کرد
disclaimer
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
amoral
بدون احساس مسئولیت اخلاقی
disclaimers
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
caveat subscriptor
مسئولیت به عهده عضو میباشد
solidarity
بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
What do I care?
چطور این مسئولیت من است؟
sinecures
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecure
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
ignorance of law is no excuse
جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
broad shoulders
نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
to take the fall for somebody
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
see to it
<idiom>
مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
(in) charge of something
<idiom>
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
to take the fall
[American English]
مسئولیت چیزی
[کاری یا خطایی]
را پذیرفتن
buck passer
شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to shift off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shuffle off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
accountability
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
to pass the buck
<idiom>
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به دیگری دادن
to pass the buck to somebody
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به کسی دادن
I wI'll do it on my own responsibility .
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
frankpledge
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
pick up
واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
To wash ones hands of somebody (something).
دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
One insust not step aside and diclaim responsibility .
نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
harvests
محصول
output
محصول
harvested
محصول
harvest
محصول
outputs
محصول
crops
محصول
return
[on something]
محصول
lines
محصول
line
محصول
commodities
محصول
crop
محصول
cropped
محصول
commodity
محصول
yields
محصول
products
محصول
proceeds
محصول
fabric
محصول
fabrics
محصول
product
محصول
yielded
محصول
total product
محصول کل
yield
محصول
crop rent
اجاره محصول
end product
محصول نهایی
average product
محصول متوسط
average output
محصول متوسط
product
محصول حاصلضرب
by product
محصول فرعی
adduct
محصول افزایشی
over production
محصول زیادی
products
محصول حاصلضرب
by product
محصول جنبی
home-grown
محصول خانه
last year's produce
محصول پارسال
cash crop
محصول فروشی
universal product code
کد جامع محصول
turn over
محصول بازده
standing crop
محصول سرپا
program product
محصول برنامه
margin product
اضافه محصول
product capabilities
خواص محصول
marginal product
محصول نهائی
mass market product
محصول پر فروش
net product
محصول خالص
off year
سال کم محصول
product mix
ترکیب محصول
product differentiation
اختلاف محصول
overhead product
محصول سبک
intermediate product
محصول واسطه
incross
اولادیا محصول
condensate
محصول میعان
coproduct
محصول فرعی
fehling solution
محصول فهلینگ
distillate
محصول تقطیر
portfolio
نمونه محصول
diversity of product
تنوع محصول
product diversification
تنوع محصول
eluate
محصول شویش
emblements
محصول زمین
fehling reagent
محصول فهلینگ
finished product
محصول نهائی
fission product
محصول انشقاق
foison
محصول فراوان
gross yield
محصول ناخالص
high grade product
محصول درجه یک
product differentiation
تفاوت محصول
artifacts
محصول مصنوعی
produce
ساختن محصول
outputs
برونداد محصول
brand
نام محصول
branding
نام محصول
fabrics
محصول تولید
fabric
محصول تولید
brands
نام محصول
yields
محصول حاصل
yielded
محصول حاصل
yield
محصول حاصل
models
نوع یک محصول
releases
گونه یک محصول
output
برونداد محصول
toil
محصول رنج
produced
ساختن محصول
productions
محصول عمل
productions
تولید محصول
produces
ساختن محصول
productions
فراورده محصول
production
محصول عمل
coemption
خرید کل محصول
production
تولید محصول
production
فراورده محصول
toiling
محصول رنج
toiled
محصول رنج
released
گونه یک محصول
artefacts
محصول مصنوعی
modelled
نوع یک محصول
by-products
محصول فرعی
modeled
نوع یک محصول
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com