Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
foursome
مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
foursomes
مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
Other Matches
singles
مسابقه انفرادی
pursuits
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuit
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
Grand Prix
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
grand slams
بردن چهار مسابقه مهم گلف در یک سال
grand slam
بردن چهار مسابقه مهم گلف در یک سال
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
single life
انفرادی
singularity
انفرادی
individual
انفرادی
individuals
انفرادی
single
انفرادی
sporadic
پراکنده انفرادی
spade
بیل انفرادی
spades
بیل انفرادی
sporadically
پراکنده انفرادی
solitany confinment
حبس انفرادی
individualism
حالت انفرادی
slit trench
سنگر انفرادی
individual tests
ازمونهای انفرادی
several covenants
تعهدات انفرادی
single tax
مالیات انفرادی
individualized instruction
اموزش انفرادی
solitary confinement
زندان انفرادی
individual aquipment
تجهیزات انفرادی
close confinement
حبس انفرادی
cell
زندان انفرادی
close confinement
زندان انفرادی
cells
زندان انفرادی
bullword
کمربندحفافتی انفرادی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
advance individual training
آموزش تکمیلی انفرادی
advanced individual training
اموزش تکمیلی انفرادی
single tax
مالیات بر درامد انفرادی
solos
تک خوانی بطور انفرادی
solo
تک خوانی بطور انفرادی
personal error
خطاهای انفرادی افراد
played
شرکت درمسابقه انفرادی
playing
شرکت درمسابقه انفرادی
plays
شرکت درمسابقه انفرادی
army deposit fund
پس انداز انفرادی افراد
individual reserves
وسایل ذخیره انفرادی
monocracy
حکومت مستقل یا انفرادی
play
شرکت درمسابقه انفرادی
several
انفرادی مربوط به خود چند تن
excess listing
لیست وسایل انفرادی مازاد
under arms
مجهز باسلحه سبک و انفرادی
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
picketed
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
individual reserves
وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
pickets
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
golf
بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
picket
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
administrative segregation
زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
autecology
مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
trigraph
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
army classification battery test
ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
fives
هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
slalom
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
quadrupled
چهار لا
tetrad
چهار
quadrate
چهار یک
quadrilateral
چهار بر
quadruped
چهار پا
quarter
چهار یک
quadrilaterals
چهار بر
quadrupeds
چهار پا
tetragon
چهار بر
four
چهار
quadruple
چهار لا
quadrupling
چهار لا
quartile
چهار یک
quadruples
چهار لا
quatre
چهار
individuate
فرد کردن انفرادی کردن
quadrilaterals
چهار ضلعی
tetrahedral
چهار وجهی
tetrahedral
چهار ضلعی
quadrilaterals
چهار جانبه
quadrilateral
چهار جانبه
tetrapod
پروانه چهار پا
tetraphyllous
چهار برگه
tetrameter
چهار وزنی
four o'clock
ساعت چهار
tetramerous
چهار جزیی
quadrilateral
چهار ضلعی
tetrahedron
چهار وجهی
squares
چهار گوش
four cycle
چهار چرخه
squared
چهار گوش
quadruplets
چهار گانه
all fours
چهار دست و پا
four
عدد چهار
tetravalent
چهار بنیانی
tetravalent
چهار فرفیتی
Wednesday
چهار شنبه
Wednesdays
چهار شنبه
tetratomic
چهار اتمی
tetrastichous
چهار جزیی
tetrastich
چهار بیتی
tetrasporous
چهار هاگی
tetrasporic
چهار هاگی
cross legged
چهار زانو
double breasted
کت چهار دکمه
backfour
چهار مدافع
four dimensional
چهار بعدی
square
چهار گوش
quadruplet
چهار گانه
four pole
چهار قطبی
four way
چهار لولهای
qyaternary
چهار تایی
quadrisyllabic
چهار هجائی
squaring
چهار گوش
quadrifid
چهار شکافی
quadruples
چهار گانه
quadric
چهار تایی
quadrate
چهار گوش
quadraple
چهار برابر
tetrasyllabic
چهار هجائی
quadrivalent
چهار بنیانی
quadruples
چهار تایی
quadrupled
چهار گانه
quadruple
چهار تایی
quadruple
چهار گانه
quatrefoil
گل چهار گلبرگی
quadrupling
چهار گانه
quadrupling
چهار تایی
quadrivalent
چهار ارزشی
quadrant
چهار یک دایره
quadrant
چهار گوش
tetrad
چهار عنصری
tetradactylous
چهار پنجهای
footstool
چهار پایه
tetragon
چهار ضلعی
tetragon
چهار گوشه
foursquare
چهار ضلعی
four way
چهار راه
tertramerous
چهار جزئی
square dome
چهار طاقی
quadrangular
چهار گوشه
quadripartite
چهار جزئی
point four
اصل چهار
long legged
چهار پایه
footstools
چهار پایه
gallops
چهار نعل
galloped
چهار نعل
gallop
چهار نعل
quadrupled
چهار تایی
quads
چهار قلو
intersections
چهار راه
quad
چهار قلو
intersection
چهار راه
quad
چهار گوش
twice is
دو دو تا چهار تا میشود
close
چهار گوشه
quads
چهار گوش
creep
چهار دست و پا
all eyes
چهار چشمی
the four seasons
چهار فصل
the cardinal humours
چهار ابگونه
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangle
چهار ضلعی چهارگوشه
Egyptian triangle
[سه، چهار یا پنج گوش]
Italian roof
بام چهار طرفه
curb-roof
شیروانی چهار تکه
four blade beater
همزن چهار تیغه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com