Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
Other Matches
time fire
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
hereford round
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
hip shoot
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
roving gun
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
lady paramount
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
target archery
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
freestyle
مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
sprint relay
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
green
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
fita round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
western round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
york round
مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
medley relay
مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
wand shoot
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
national round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
Olympic
المپیک
assumed position
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
olympic cross
صلیب المپیک
plympic games
بازیهای المپیک
olympics
بازیهای المپیک
olympic rings
5 حلقه المپیک
games
بازیهای المپیک
maccabian games
المپیک یهودیان
special olympics
المپیک افراد استثنایی
He broken an Olympic record.
رکورد المپیک را شکست
winter olympic
بازیهای المپیک زمستانی
Olympic
مربوط به مسابقات المپیک
olympiad
جشنهای بازیهای المپیک
olympian
شرکت کننده بازیهای المپیک
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
olympic size pool
اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
olympic review
نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
positioned
موضع
lodgment or lodge
موضع
lodgment
موضع
position
موضع
localities
موضع
locality
موضع
sited
موضع
sites
موضع
site
موضع
attack position
موضع تک
emplacement
موضع
spots
موضع
locations
موضع
location
موضع
spot
موضع
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
secondary position
موضع یدکی
stand
مکث موضع
defense position
موضع پدافندی
localities
موضع مکان
locality
موضع مکان
alternate position
موضع فرعی
supplementary position
موضع تکمیلی
deployment
موضع صف ارایی
displacement
تغییر موضع
covered position
موضع پوشیده
inposition
مستقر در موضع
inposition
به موضع رفتن
primary position
موضع ابتدایی
blocking position
موضع سد کننده
block house
موضع مستحکم
battle position
موضع نبرد
defense position
موضع دفاعی
emplacement
موضع گرفتن
selection of position
انتخاب موضع
supplementary position
موضع یدکی
firing position
موضع تیر
active site
موضع فعال
the seat of pain
موضع درد
occupation of position
اشغال موضع
spot
لکه موضع
positioned
وضعیت موضع
delay position
موضع تاخیری
punch position
موضع منگنه
supplemental
موضع تکمیلی
primary position
موضع اصلی
assumed position
موضع فرضی
rendezvous area
موضع انتظار
position
وضعیت موضع
lodgment
موضع گیری
alternate position
موضع یدکی
lodgement
موضع گیری
localization
موضع یابی
turnabout
تغییر موضع
turnabouts
تغییر موضع
secondary position
موضع فرعی
spots
لکه موضع
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
confirmed location
موضع تایید شده
localization of function
موضع یابی کارکرد
occupation of position
اشغال موضع کردن
switch position
موضع دفاعی بینابین
key position
موضع حساس و مهم
switch position
موضع رابط دفاعی
post
محل ماموریت موضع
post-
محل ماموریت موضع
posts
محل ماموریت موضع
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
posted
محل ماموریت موضع
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
preselect
پیش بینی موضع کردن
dummy
دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummies
دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
outfield
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
cheat
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organize
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising
مرتب کردن ارایش دادن موضع
displaced
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organises
مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheated
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheats
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
displace
جابجا شدن تغییر موضع دادن
delay position
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
organizing
مرتب کردن ارایش دادن موضع
displacing
جابجا شدن تغییر موضع دادن
foreland
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
organizes
مرتب کردن ارایش دادن موضع
displaces
جابجا شدن تغییر موضع دادن
emplace
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
pass shooting
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
disposition
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
pops
تیراندازی
popped
تیراندازی
shooting
تیراندازی
gunning
تیراندازی
musketry
تیراندازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com