Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
moto cross
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
Other Matches
drag racing
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
moto
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
trialling
مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
speedway
مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
off road racing
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dump
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
off roader
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
set up
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
trail bike
موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
bump start
اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
drag bike
موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
clutch start
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
verge
شانه خاکی جاده
verges
شانه خاکی جاده
shouldering
دو طرف خاکی جاده
shoulder
دو طرف خاکی جاده
shoulders
دو طرف خاکی جاده
shouldered
دو طرف خاکی جاده
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
auto racing
مسابقه اتومبیل رانی
sprinting
مسابقه اتومبیل رانی
regattas
مسابقه کرجی رانی
regatta
مسابقه کرجی رانی
harness race
مسابقه ارابه رانی
row a race
مسابقه کرجی رانی دادن
matinee
مسابقه ارابه رانی در روز
matinees
مسابقه ارابه رانی در روز
matinTes
مسابقه ارابه رانی در روز
roundest
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
closed
مسابقه محدود به سن یاجنس
tirm oval
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
criterium
مسابقه جاده
motorcycle with side car
موتورسیکلت با جای اضافی وجدا موتورسیکلت با سایدکار
lap money
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
pits
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
roundest
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
round
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
sag wagon
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
assault craft
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
divided highway
[American E]
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
underpasses
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
illmitable
محدود نکردنی محدود نشدنی
underway
درمسیر حرکت
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
merging traffic
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
road screen
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
hard
مستقیما درمسیر موردنظر
harder
مستقیما درمسیر موردنظر
hardest
مستقیما درمسیر موردنظر
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
weapons tight
جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
ess
دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
pole sitter
راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
tubing
ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
lay to
قایق را درمسیر باد اوردن وثابت نگهداشتن
charactristic velocity
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
going
وضع جاده زمین جاده
service road
جاده کناری جاده سرویس
motor assisted bicycle
موتورسیکلت
bikes
موتورسیکلت
bike
موتورسیکلت
autocycle
موتورسیکلت
motorcycle
موتورسیکلت
motorcycles
موتورسیکلت
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
sidecars
اتاقک موتورسیکلت
handle bar
دسته موتورسیکلت
biker
موتورسیکلت سوار
sidecar
اتاقک موتورسیکلت
motorcycle headlamp
نورافکن موتورسیکلت
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
turbocharger
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
movable dam
سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
luggage carrier
ترک بند موتورسیکلت
motor cycle
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
turbosupercharger
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
tourist trophy
مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
sidecars
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
sidecar
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
track clearer
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
stymies
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymied
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymieing
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymie
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
From moment to moment . Every minute.
آن به آن ( هر دقیقه )
wait a second
یک دقیقه
min
دقیقه
minute
: دقیقه
whipstitch
یک دقیقه
half hour
03 دقیقه
minute
دقیقه
hour
06 دقیقه
hours
06 دقیقه
line per minute
خط در دقیقه
rate of fire
تعدادتیر در دقیقه
speed of rotation
چرخش بر دقیقه
ampere minute
امپر- دقیقه
rev
چرخش بر دقیقه
rpm
چرخش بر دقیقه
speed of rotation
گردش بر دقیقه
revs per minute
چرخش بر دقیقه
revolutions per minute
چرخش بر دقیقه
number of revolutions
چرخش بر دقیقه
rotational speed
چرخش بر دقیقه
rotational speed
گردش بر دقیقه
number of revolutions
گردش بر دقیقه
rpm
گردش بر دقیقه
revs per minute
گردش بر دقیقه
revolutions per minute
گردش بر دقیقه
rev
گردش بر دقیقه
watt minute
وات- دقیقه
rpm
گردش در دقیقه
full-time
09 دقیقه بازی
mathematics
علوم دقیقه
beat
تعدادپاروزنها در هر دقیقه
rpm
دور بر دقیقه
rev
دور بر دقیقه
exact sciences
علوم دقیقه
number of revolutions
دور بر دقیقه
revs per minute
دور بر دقیقه
revolutions per minute
دور بر دقیقه
rotational speed
دور بر دقیقه
speed of rotation
دور بر دقیقه
beats
تعدادپاروزنها در هر دقیقه
revolution per minute
دور در دقیقه
quarter hour
پانزده دقیقه
misconduct penalty
جریمه 01 دقیقه اخراج
at ten minutes notice
با ده دقیقه اخطار قبلی
game misconduct penalty
01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
cyclic rate
تعداد تیردر دقیقه
I will be back in 10 minutes.
10 دقیقه دیگر برمیگردم.
it is 0 minutes past four
ده دقیقه از چهار می گذرد
Wait a minute .
یک دقیقه مهلت بده
wait a minute
یک دقیقه صبر کنید
cyclic rate
نواخت تیر در دقیقه
180 strokes a minute
۱۸۰ ضربه در دقیقه
megacycle
یک میلیون دوردر دقیقه
subtility
نکته باریک دقیقه
rpm
مخفف دور در دقیقه
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
minor penalty
خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
The train was 10 minutes late.
قطار 10 دقیقه دیر رسید
major penalty
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
minute hand
عقربه دقیقه شمار ساعت
crural
رانی
rani
رانی
ranee
رانی
femoral
رانی
slow fire
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
Let me think a moment .
بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
at the elventh hour
دقیقه نود کاری انجام دادن
Tell him, he needs to wait for a moment.
به او
[مرد]
بگوئید یک دقیقه صبر کند.
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
pages
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
paged
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
page
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
tempos
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
tempo
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
yachting
قایق رانی
wheelchairs
ویلچر رانی
voluptuously
باشهوت رانی
repression
واپس رانی
salaciousness
شهوت رانی
extrusion
روزن رانی
salacity
شهوت رانی
inguinal
کشاله رانی
ejection
بیرون رانی
motoring
اتومبیل رانی
canoe
قایق رانی
oratorship
سخن رانی
d. of a speech
سخن رانی
voluptuousness
شهوت رانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com