English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
quasi- مشابه یا تقریباگ همان
Other Matches
equivalents همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalent همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
same یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
emulation رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
No sooner was he gone than he was kI'lled . رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
concurrent تقریباگ همزمان
directories روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> همان آش است و همان کاسه .
synchronous فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
fit محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fits محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fittest محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
beta version گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same همان چیز همان
identic همان
thingummy همان
this same همان
selfsame همان
very همان
same همان
idem همان
identical همان
i went on the instant در همان ان رفتم
s.c همان دعوی
s.c همان پرونده
selfsame درست همان
same همان جور
equally <adv.> به همان طریق
just as well <adv.> همان مقدار
accordingly از همان قرار
very همان همین
of that ilk اهل همان جا
one یکی از همان
ones یکی از همان
it is the same thing همان است
instatu quo در همان حال
i went that instant در همان ان رفتم
same همان کار
self-same همان خود
self same همان خود
nothing short of عینا همان
of that ilk دارای همان جا
at the very beginning از همان اولش
that once همان یک بار
the reinbefore همان سندیاقرارداد
just as well <adv.> به همان طریق
therabout در همان نزدیکی
equally <adv.> همان مقدار
for that matter <idiom> به همان علت
of the same kind از همان نوع
She promised to bring it but never did . همان آوردنی که بیاورد !
He would never retract . هر چه بگوید همان است
ones عین همان یکی
of even date دارای همان تاریخ
we are in the same way ما هم همان حال را داریم
Just as well you didnt come . همان بهتر که نیامدی
It comes to the same thing . باز هم همان ؟ یشود
one عین همان یکی
idem همان نویسنده در همانجا
In the ( same ) usual place. در همان جای همیشگه
it is much the same تقریبا همان است
even دارای همان تاریخ
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
step jump پرش و برگشت روی همان پا
What wI'll be woll be. هر چقدر قسمت با شد همان می شود
lighter shade از همان رنگ ولی روشن تر
synchronous آنچه همان با دیگری اجرا شود.
thereinbefore در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
i wrote as neatly as he did من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
isomeric متشابه الترکیب دارای همان اجزا
one two تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
abs پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
times سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
per همان طور که در الگو نشان داده شده
echoed برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
This is the very thing I wanted. این همان چیزی است که دلم می خواست
what you see is what you get انچه می بینید همان است که بدست می اورید
timed سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
echo برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoes برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
This is just what I want . This is the very thing I want . این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
time سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
corresponding مشابه
homogeneous مشابه
resembling <adj.> مشابه
quasi مشابه
allo مشابه
akin <adj.> مشابه
related <adj.> مشابه
elementary مشابه
analogous مشابه
semblable مشابه
alike <adj.> مشابه
like <adj.> مشابه
similar مشابه
lossy compression مشابه 6-23
similar <adj.> مشابه
times سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
positive که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
timed سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
loop jump پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
constant فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
time سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
constants فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
ipsilateral قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
democratic network شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
look-alikes برنامه مشابه
gaps مشابه 4490
equaling مشابه بودن
equaled مشابه بودن
rounding مشابه 8762
exclusive مشابه 3824
window مشابه 10682
equalled مشابه بودن
equalling مشابه بودن
equivalents برابر مشابه
equal مشابه بودن
gap مشابه 4490
similarly بطور مشابه
look alike برنامه مشابه
equals مشابه بودن
look-alike برنامه مشابه
equivalent برابر مشابه
identical دقیقا مشابه
kips مشابه 5677
IBM مشابه 4962
IRTF مشابه 55423
least significant digit مشابه 5781
MByte مشابه 6304
MHS مشابه 6444
multi scan monitor مشابه 6632
multifunctional مشابه 6716
parity price قیمت مشابه
pim مشابه 7515
product group کالاهی مشابه
quantize مشابه 8181
SVGA مشابه 9737
uncommitted logic array مشابه 10328
bridging مشابه 1361
in kind <idiom> به طریقی مشابه
IBM مشابه 4963
reconfigure مشابه 8375
user مشابه 10322
users مشابه 10322
storage مشابه 9641
assonant مشابه یا متجانس
cal مشابه 1502
congener مشابه متجانس
correspound مشابه بودن
decryption مشابه 2871
EMI مشابه 3541
encryption مشابه 3631
epileptiform مشابه صرع
epileptoid مشابه صرع
EXNOR مشابه 3826
GUI مشابه 4601
HMA مشابه 4812
in the same boat <idiom> درشراطی مشابه
prints مشابه 7861
organising مشابه 7186
launched مشابه 5747
launch مشابه 5747
worded مشابه 10721
word مشابه 10721
organises مشابه 7186
Arabic شکل مشابه ...
slew مشابه 9308
bracket مشابه 1329
directly مشابه 3162
register مشابه 8481
registering مشابه 8481
syntax مشابه 9817
scale مشابه 8865
launches مشابه 5747
organizes مشابه 7186
carriers مشابه 1595
carrier مشابه 1595
status مشابه 9596
printed مشابه 7861
print مشابه 7861
manipulation مشابه 6208
organizing مشابه 7186
interchange مشابه 5359
interchanged مشابه 5359
interchanges مشابه 5359
ultra- مشابه 10327
organize مشابه 7186
interchanging مشابه 5359
launching مشابه 5747
domains مشابه 3286
registers مشابه 8481
designs مشابه 2979
synthesized مشابه 9821
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com