Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
differentiation
مشتق گیری
derivation
مشتق گیری
derivations
مشتق گیری
Other Matches
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
offshoot
مشتق
paronymous
مشتق
parasyntetic
مشتق
formant
مشتق
derivatives
مشتق
offshoots
مشتق
derivative
مشتق
anti derivative
ضد مشتق
paronym
مشتق
to d. itself
مشتق شدن
diphyletic
مشتق از دو نیا
formative
کلمه مشتق
denominators
مشتق کننده
differentiates
مشتق گرفتن
denominator
مشتق کننده
differentiate
مشتق گرفتن
branches
مشتق شدن
spiritous
مشتق ازالکل
autologous
مشتق از خود
parasyntetic
مشتق و مرکب
parial derivative
مشتق جزئی
differentiating
مشتق گرفتن
derives
مشتق کردن
differentiator
مشتق گیر
differential equations
معادلات مشتق
derived field
فیلد مشتق
second derivative
مشتق دوم
derive
مشتق کردن
derive
مشتق شده از
branch
مشتق شدن
silicic
مشتق از سیلیس
calcic
مشتق ازاهک
deriving
مشتق شده از
derives
مشتق شده از
deriving
مشتق کردن
deverbative
مشتق شده از فعل
partial derivative
مشتق جزیی
[ریاضی]
derived demand
تقاضای مشتق شده
Y prime
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
adscititious
مشتق از عامل خارجی
analysis
مشتق وتابع اولیه
Y'
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
patronymic
مشتق از نام پدر
second derivative
مشتق مرتبه دوم
romanesque
مشتق از زبان لاتین
partial derivative
مشتق پاره ای
[ریاضی]
derive
نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives
نتیجه گرفتن مشتق شدن
deriving
نتیجه گرفتن مشتق شدن
differentiable function
تابع مشتق پذیر
[ریاضی]
differential equation
معادله متغیر مشتق چیزی
matronymic
اسم مشتق ازطرف مادر
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
kiosks
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
thallium
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
phonrtic drill
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
tartarous
دردی شکل مشتق از درده شراب
kiosk
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
denominative
مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
potash
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
embryonic membrane
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
adrenal
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
chains
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
acaro
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acro
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
epithelioma
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
aceto
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
tetra
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromato
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromat
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
checks
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
pl/m
زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
rhythm-and-blues
نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
differentiator
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
hash
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
accumulation
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
hash
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
modula
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
recaptured
پس گیری
skimmed
کف گیری
skims
کف گیری
retractaion
پس گیری
resumption
از سر گیری
recapture
پس گیری
recaptures
پس گیری
scorification
کف گیری
lutation
گل گیری
biases
سو گیری
recapturing
پس گیری
monogyny
یک زن گیری
exorcisms
جن گیری
skim
کف گیری
luting
گل گیری
dewatering
اب گیری
exorcism
جن گیری
catch
بل گیری
recature
پس گیری
bias
سو گیری
recruitment
سرباز گیری
ensues
پی گیری کردن
rigorousness
سخت گیری
river capture
رود گیری
ensue
پی گیری کردن
ensued
پی گیری کردن
laxity
اسان گیری
recruitment
توان گیری
renunciation
کناره گیری
invalidism
زمین گیری
removal of cinder
تفاله گیری
removal of phosphorus
فسفر گیری
knoit
تغ تغ خرده گیری
removal of slag
شلاکه گیری
against time
تایم گیری
renouncement
کناره گیری
attrition
کناره گیری
halieutics
ماهی گیری
retired ness
کناره گیری
intussusception
در خود گیری
samplery
نمونه گیری
amphimixis
جفت گیری
strictures
سخت گیری
embrasures
دراغوش گیری
embrasure
دراغوش گیری
separatism
کناره گیری
cavil
خرده گیری
silting up
لای گیری
sound absorbing
صدا گیری
stricture
سخت گیری
caviled
خرده گیری
loading capacity
بار گیری
caviling
خرده گیری
cavils
خرده گیری
spile
سوراخ گیری
cavilled
خرده گیری
lodgement
موضع گیری
sedimentation
لای گیری
lodgment
موضع گیری
refuels
سوخت گیری
luting
درز گیری
palsy
زمین گیری
refuelling
سوخت گیری
garth
سد یا بندماهی گیری
metering
اندازه گیری
refueling
سوخت گیری
gaging
اندازه گیری
refueled
سوخت گیری
scorification
تفاله گیری
refuel
سوخت گیری
scotomization
نادیده گیری
lodgment or lodge
منزل گیری
refuelled
سوخت گیری
acceleration lane
خط سرعت گیری
originationu
سرچشمه گیری
crackdowns
سخت گیری
ablactation
از شیر گیری
conscription
سرباز گیری
inarm
در اغوش گیری
inarm
در بغل گیری
paralytic disability
زمین گیری
mensuration
اندازه گیری
forming
شکل گیری
vendetta
انتقام گیری
vendettas
انتقام گیری
permissiveness
اسان گیری
mechanical disadvantage
نیرو گیری
i. and evdevolution
ریشه گیری
number dialling
شماره گیری
implantation
لانه گیری
monogyny
یک جفت گیری
impressmeat
باز گیری
moulding
قالب گیری
sampling
نمونه گیری
modules
اندازه گیری
nitrification
ازت گیری
nitrification
نیتروژن گیری
fueling
سوخت گیری
module
اندازه گیری
noise suppression
پارازیت گیری
crackdown
سخت گیری
measurment
اندازه گیری
abdication
کناره گیری
churning
کره گیری
interpolations
درون گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com