Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
English
Persian
radiographic inspection
معاینه رونتگن
Other Matches
roentgen
رونتگن
x ray beam
اشعه رونتگن
x ray apparatus
دستگاه رونتگن
roentgen tube
لامپ رونتگن
x ray protection
حفافت رونتگن
X-ray
اشعه رونتگن
X-ray
پرتو رونتگن
X-rayed
اشعه رونتگن
X-rayed
پرتو رونتگن
X-raying
اشعه رونتگن
x irradiation
تشعشع رونتگن
x ray film
فیلم رونتگن
x ray flash
فلاش رونتگن
milliroentgen
میلی رونتگن
milliroentgen
یک هزارم رونتگن
radiographs
عکس رونتگن
radiographs
تصویر رونتگن
radiograph
عکس رونتگن
roentgenogram
تصویر رونتگن
radiograph
تصویر رونتگن
x ray tube
لامپ رونتگن
roentgen ray
پرتو رونتگن
X-raying
پرتو رونتگن
x ray source
منبع اشعه رونتگن
x ray equipment
تجهیزات اشعه رونتگن
rem
مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
observantion
معاینه
inspects
معاینه
inspecting
معاینه
inspection
معاینه
inspected
معاینه
inspect
معاینه
observation
معاینه
examination
معاینه
observations
معاینه
examinations
معاینه
palpate
معاینه بساوشی
palp
معاینه بساوشی
otoscopy
معاینه گوش
palpation
معاینه با دست
postmortem
معاینه پس از مرگ
psychiatric examination
معاینه روانپزشکی
retinoscopy
معاینه شبکیه
seach
معاینه کردن
to see eye to eye
معاینه دیدن
site inspection
معاینه محل
mental examination
معاینه روانی
test
معاینه کردن
visited
مسافرت معاینه
visit
مسافرت معاینه
examinations
رسیدگی معاینه
examinations
معاینه کردن
examinations
بازرسی معاینه
examination
رسیدگی معاینه
examination
معاینه کردن
examination
بازرسی معاینه
observing
معاینه کردن
observes
معاینه کردن
observed
معاینه کردن
observe
معاینه کردن
tests
معاینه کردن
tested
معاینه کردن
visits
مسافرت معاینه
inspection
بازدید معاینه
checkup
معاینه عمومی
abdominoscopy
معاینه شکم
gastroscopy
معاینه معده
auscultate
معاینه کردن
look over
معاینه کردن
check up
معاینه کردن
observations
معاینه وبررسی کردن
introspectively
بطریق معاینه نفس
ophthalmoscopy
معاینه چشم و شبکیه
observation
معاینه وبررسی کردن
super visum corporis
گزارش معاینه جسد
rhinoscopy
معاینه بینی و حنجره
technical inspection
معاینه فنی
[خودرو]
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
proctoscope
الت معاینه روده راست
laryngoscope
دستگاه مخصوص معاینه حنجره
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
roentgenoscope
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
hepatoscopy
معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
tromsillumination
معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
rem
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
speculum
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
gastroscope
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
ophthalmoscope
اسباب معاینه ته چشم ته چشم بین
radiographic inspection
معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
go over
<idiom>
تست کردن ،معاینه کردن
examine
بازرسی کردن معاینه کردن
examines
بازرسی کردن معاینه کردن
to see into
تحقیق کردن معاینه کردن
examining
بازرسی کردن معاینه کردن
examined
بازرسی کردن معاینه کردن
postmortem
پس از مرگ معاینه پس از مرگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com