English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
mesogaster معده بند ناحیه ناف
Search result with all words
solar plexus شبکه عصبی ناحیه زیر معده
breadbasket معده ناحیه حاصلخیز
Other Matches
gastroscope اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
stomaching معده
stomachs معده
orifice of the stomack معده
stomached معده
maw معده
tummies معده
tummy معده
the inner man معده
foul stomach معده پر
stomach معده
kyte معده
maw حفره معده
gastroptosis سقوط معده
stomachache درد معده
gastroscopy معاینه معده
heartburn سوزش معده
antacid ضداسید معده
rot gut معده خراب کن
saburra اخلاط معده
cramp of stomach درد معده
collywobbles درد معده
stomach pump تنقیهی معده
stomach pumps تنقیهی معده
gastritis التهاب معده
gastritis اماس معده
epigastrium روی معده
craw معده جانور
gastric ulcer زخم معده
gastric juice شیره معده
pyrosis سوزش معده
f.of the stomach ته یاقعر معده
gastritis ورم معده
pneumogastric nerve پی با عصب شش و معده
gastrolith سنگ معده
cardialgia دردفم معده
abdominal pain معده درد [پزشکی]
upset stomach ناراحتی معده [پزشکی]
gastroenteritis ورم معده و رودهها
indigestion ناراحتی معده [پزشکی]
dyspepsy ناراحتی معده [پزشکی]
stomach pain معده درد [پزشکی]
stomach upset ناراحتی معده [پزشکی]
gastro enteritis اماس معده وروده
gastroptosis پایین افتادن معده
gastrointestinal مربوط به معده و روده
tummy upset [coll.] ناراحتی معده [پزشکی]
ascarid کرم معده اسکاریس
antacid دوای ضد ترشی معده
polygastric دارای چندین معده
psalterium معده سوم نشخوارکنندگان
gastric fever تب معدهای یارودهای حمای معده
gastroenterologist متخصص بیماریهای معده وروده
gastroenteritis التهاب معده و رودهی باریک
gastroenterology مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
mesogaster پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
achlorhydria فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
gastrectomy عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
peptic gland دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
ingestion قورت دادن داخل معده کردن
gastro enteric وابسته به معده وروده معدی امعائی
gastrin هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
pepsin پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
pepsine پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
lavage انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
ulcer زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
ulcers زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
demesne ناحیه
proclimax ناحیه
reaches ناحیه
reached ناحیه
reach ناحیه
output area ناحیه
reaching ناحیه
ranges ناحیه
ranged ناحیه
zone ناحیه
subregion ناحیه
local <adj.> ناحیه ای
sector ناحیه
sectors ناحیه
area ناحیه
partitions ناحیه
partition ناحیه
situs ناحیه
sympatric هم ناحیه
areas ناحیه
realms ناحیه
realm ناحیه
shires ناحیه
shire ناحیه
regional <adj.> ناحیه ای
regions ناحیه
range ناحیه
zones ناحیه
districts ناحیه
wards ناحیه
ward ناحیه
district ناحیه
region ناحیه
genital zone ناحیه تناسلی
geiger muller region o. plateau ناحیه قطع
work area ناحیه کاری
edge zone ناحیه لبه
fixed area ناحیه ثابت
forbidden zone ناحیه ممنوع
frequency region ناحیه فرکانس
audio range ناحیه صوتی
input area ناحیه ورودی
wernicke's area ناحیه ورنیکه
gold field ناحیه زرخیز
goldfield ناحیه زرخیز
motor area ناحیه حرکتی
sciatic ناحیه چاربند
scan area ناحیه پیمایش
naval district ناحیه دریایی
oral zone ناحیه دهانی
output area ناحیه خروجی
overflow area ناحیه سرریز
residential area ناحیه مسکونی
recording eara ناحیه ضبط
range of variation ناحیه انحراف
range of variation ناحیه تغییر
range of storke ناحیه ضربه
range of adjustment ناحیه تنظیم
pyramidal area ناحیه هرمی
sector commander فرمانده ناحیه
silva ناحیه جنگلی
measuring range ناحیه ی سنجش
two phase region ناحیه دو فازی
heat affected zone ناحیه پیوند
hypnogenic zone ناحیه خواب زا
indifference zone ناحیه خنثی
intermediate zone ناحیه ی میانی
touch spot ناحیه بساوشی
the abdominal region ناحیه شکم
territorialization ایجاد ناحیه
telephone area ناحیه اتصال
suppressor area ناحیه بازدارنده
storage area ناحیه انبارش
littoral ناحیه ساحلی
magnetic domain ناحیه مغناطیسی
soft spot ناحیه نشست
skid row ناحیه پست
radius of action ناحیه رانندگی
lumbar ناحیه کمر
area search جستجوی ناحیه
arid area ناحیه خشک
district ناحیه نظامی
baffle area ناحیه کور
boom swing ناحیه لرزش
broca's area ناحیه بروکا
buffer area ناحیه میانگیر
zone منطقه ناحیه
climatic region ناحیه اقلیمی
districts ناحیه نظامی
regions ناحیه فضا
Sept ناحیه محصو
regionalism ناحیه گرایی
terrain زمین ناحیه
Equator ناحیه استوایی
erogenous zones ناحیه شهوتزا
erogenous zone ناحیه شهوتزا
part سهم ناحیه
regions ناحیه عملیات
regions ناحیه نظامی
active area ناحیه فعال
common area ناحیه مشترک
critical region ناحیه بحرانی
slums ناحیه فقیرنشین
dead space ناحیه کور
slum ناحیه فقیرنشین
depletion barrier ناحیه تخلیه
depletion area ناحیه تخلیه
zones منطقه ناحیه
sectors خط کش ریاضی ناحیه
sector خط کش ریاضی ناحیه
depletion zone ناحیه تخلیه
depletion layer ناحیه تخلیه
zone of contact ناحیه تماس
critical area ناحیه بحرانی
region ناحیه نظامی
region ناحیه عملیات
region ناحیه فضا
commutation zone ناحیه کموتاسیون
critical region ناحیه شاخص
motor perceptual region ناحیه حرکتی- ادراکی
poplitaeal مربوط به ناحیه رکبی
climates ناحیه اوضاع جوی
popliteal مربوط به ناحیه رکبی
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
climate ناحیه اوضاع جوی
pierian وابسته به ناحیه پیریا
sylva درختان جنگلی یک ناحیه
zones ناحیه دسته بندی
palatinate ناحیه قلمرو کنت
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
naval district ناحیه عملیات دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com