Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
cable
مفتول فلزی بافته
cabled
مفتول فلزی بافته
Other Matches
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
wicker work
سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
jijim
[cicim]
جاجیم
[دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
Kurdish rug
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
ball bearing
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
wires
مفتول
bars
مفتول
bar
مفتول
wire
مفتول
screw plate
مفتول کش
ductility
مفتول پذیری
ductile
مفتول شدنی
brass wire
مفتول برنجی
matching stub
مفتول انطباق
drawplate
مفتول کشی
ductility
قابلیت مفتول شدن
core
هسته مرکزی مفتول
wirable
قابل مفتول شدن
drawplate
مفتول کشی کردن
cores
هسته مرکزی مفتول
Pazyryk rug
فرش پازیریک
[این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
wired
سیم کشیده مفتول دار
birdcage
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
wiredraw
مفتول کردن بشکل سیم در اوردن
floral design
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
intertissued
در هم بافته
mesh
بافته
grained
بافته
knitwork
بافته
wale
بافته
textural
بافته
meshes
بافته
tissue
بافته
meshing
بافته
tissues
بافته
splice
مفصل بافته
spliced
مفصل بافته
splices
مفصل بافته
interthreaded
بهم بافته
splicing
مفصل بافته
plait
موی بافته
interlace
[تزئینات در هم بافته]
tresses
گیس بافته
plaited
موی بافته
plaited
گیس بافته
plaiting
موی بافته
plaiting
گیس بافته
webs
منسوج بافته
plaits
موی بافته
plaits
گیس بافته
tress
گیس بافته
plait
گیس بافته
web
منسوج بافته
braided cordage
طناب بافته
flemish eye
چشمی بافته
tressed
بافته شده
pigtails
گیس بافته
weft
چیز بافته
pigtail
گیس بافته
grommet strop
حلقه بافته
conjunctive tissue
بافته ملتحمه
textile
پارچه بافته
textiles
پارچه بافته
inbuilt
درون بافته
interlacing
تقطیع بهم بافته
line interlace
تقطیع بهم بافته
tissue
رشته پارچهء بافته
tissues
رشته پارچهء بافته
interlaced
درهم بافته مشبک
interlaced scannig
تقطیع بهم بافته
texture
بافته پارچه منسوج
interlaced scan
پوییدن درهم بافته
guernsey
لباس بافته پشمی
textures
بافته پارچه منسوج
hepatization
سفت شدگی بافته
urban rug
[فرش بافته شده در شهر]
brushwood hurdle
سرشاخه بافته شده کنار هم
tuque
کلاه بافته پشمی زمستانی
pigtails
گیسوی بافته وپشت سر انداخته
pigtail
گیسوی بافته وپشت سر انداخته
baberpole border
شیرازه بافته شده از دو رنگ
fabrics
بافته عنصر تار و پود
fabric
بافته عنصر تار و پود
interweave
نقش شلوغ و درهم بافته
platting
حصیر بافته برای کلاه سازی
scarlet
[زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
to pace the web
پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
mycelium
توده بهم بافته مولد قارچ وباکتری
cable laid rope
طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
grey matter
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
nankeen
یکجور پارچه نخی که اصلاباید ازپنبهای که رنگ طبیعی ان زرداست بافته شود
cladding
اب فلزی
metalloid
فلزی
metallic
فلزی
monometallism
یک فلزی
bimetallic
دو فلزی
metal rule
خط کش فلزی
braid
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
pouch
خورجین
[گاه قالیچه ها برای مصارف شخصی عشایر بدین گونه بافته می شوند.]
braids
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
elephant shelter
پناهگاه فلزی
brummagem
مسکوک فلزی
flitter
پولک فلزی
carcase
اسکلت فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
thimbles
چشمی فلزی
metal ware
آلات فلزی
metal ware
ضرف فلزی
thimble
چشمی فلزی
metallic arc
قوس فلزی
metallic bond
پیوند فلزی
metallic circuit
مدار فلزی
gratling
نرده فلزی
hard ware
فروف فلزی
all metal type tube
لامپ فلزی
ladder scaffold
داربست فلزی
lapping head
سمبه فلزی
marlinspike
پاروی فلزی
armature
میله فلزی
aneroid barometer
جوسنج فلزی
aneroid
جوسنج فلزی
bimetalism
سیستم دو فلزی
metal coat
روکش فلزی
metal ornament
پولک فلزی
metal lath
شبکه فلزی
metal lamp
لامپ فلزی
hollow ware
ادوات فلزی
metal industries
صنایع فلزی
cabled
طناب فلزی
bimetallic wire
سیم دو فلزی
cable
طناب فلزی
metal type tube
لامپ فلزی
metallic conduction
رسانش فلزی
clasp
گره فلزی
protective plating
حفاظ فلزی
buckle
تسمه فلزی
pannikin
فنجان فلزی
metals
فلزی کردن
metals
جسم فلزی
metal
جسم فلزی
nonmetallic
غیر فلزی
non metallic
غیر فلزی
galvanised
اب فلزی دادن
galvanises
اب فلزی دادن
truss bridge
پل اسکلت فلزی
metal
فلزی کردن
buckled
تسمه فلزی
buckles
تسمه فلزی
clasped
گره فلزی
clasping
گره فلزی
clasps
گره فلزی
tip staff
عصای سر فلزی
cleat
تسمه فلزی
straps
تسمه فلزی
strap
تسمه فلزی
shim
لایی فلزی
sheet piling
سپر فلزی
try square
گونیای فلزی
titanium
عنصر فلزی
thimble eye
چشمی فلزی
galvanising
اب فلزی دادن
galvanize
اب فلزی دادن
ribbons
نوار فلزی
sheets
ورق فلزی
wire mesh
شبکه فلزی
scaffold
داربست فلزی
strategic concentration by rail
نشرمسکوکات فلزی
metal rod
میله فلزی
locker
کابینت فلزی
lockers
کابینت فلزی
stave
نوار فلزی
metallic electrode
الکترود فلزی
cladding
روکش فلزی
metallic currency
پول فلزی
scaffolds
داربست فلزی
sheet
ورق فلزی
metallic filament
افروزه فلزی
minted money
پول فلزی
galvanizes
اب فلزی دادن
ribbon
نوار فلزی
metallizo
فلزی کردن
metallic soap
صابون فلزی
metallic packing
پوشش فلزی
metallic luster
جلای فلزی
metallic paints
رنگهای فلزی
metallic packing
لایی فلزی
incandescent metallic oxid cathode
کاتد اکسید فلزی
electrical metallic tubing
لوله برقی فلزی
heavy plate
ورق فلزی سنگین
metal foil
ورق نازک فلزی
accessory shoe
صفحه فلزی ضمائم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com