Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
mouse
مقابل حساسیت Mouse
mouses
مقابل حساسیت Mouse
Other Matches
notche sensitivity index
ضریب حساسیت در مقابل شیار
actinautographic
دارای حساسیت در مقابل نور
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
wimp
POINTERS ,MOUSE ,ICON ,WINDOW
wimps
POINTERS ,MOUSE ,ICON ,WINDOW
right
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
panels
نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
righting
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
panel
نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
mouses
فلش کوچک ری صفحه نمایش که با حرکت mouse
mouse
فلش کوچک ری صفحه نمایش که با حرکت mouse
mouses
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند
mouse
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند
clicks
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicked
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
click
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
doubled
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
left handed mouse
تشخیص Mouse به طوری که کار دو دگمه از پیش مشخص شده است
doubled up
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
arrow pointer
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
Xerox PARC
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
absolute address
وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
righting
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righted
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
right
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
mouses
خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
mouse
خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
allergies
حساسیت
allergy
حساسیت
impressibility
حساسیت
frictions
حساسیت
liking
حساسیت
elasticity
حساسیت
sensitiveness
حساسیت
friction
حساسیت
sensitometer
حساسیت
sinsitivity
حساسیت
susceptivity
حساسیت
sensibility
حساسیت
sensibilities
حساسیت
sensitivities
حساسیت
sensitivity
حساسیت
finder
واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
light sensitive
با حساسیت نوری
measuring sensitivity
حساسیت سنجش
impassibility
عدم حساسیت
photosensitivity
حساسیت به نور
luminous sensitivity
حساسیت نوری
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
inelasticity
عدم حساسیت
keenness
ذکاوت حساسیت
price elasticity
حساسیت قیمت
protopathic sensitivity
حساسیت ابتدایی
hyposensitize
عدم حساسیت
hypersensitivity
حساسیت شدید
desensitization
حساسیت زدایی
absolute sensitivity
حساسیت مطلق
allergy
حساسیت
[پزشکی]
coefficient of elasticity
ضریب حساسیت
differential sensitivity
حساسیت افتراقی
dynamic sensitivity
حساسیت دینامیک
hyperaesthesia
ازدیاد حساسیت
hyperesthesia
ازدیاد حساسیت
hyperesthesia
فزونی حساسیت
coloring sensitive
حساسیت رنگ
responsively
با تاثر یا حساسیت
sensitivity training
حساسیت اموزی
sensitivity ratio
نسبت حساسیت
allergic
وابسته به حساسیت
sensitivity
میزان حساسیت
allergic
دارای حساسیت به
sensitivities
میزان حساسیت
stress testing
تست حساسیت
static sensitivity
حساسیت استاتیک
sentience
حساسیت جسمانی
sensitive
دارای حساسیت
terminal sensitivity
حد بیشینه حساسیت
mouses
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouse
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
back
تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
backs
تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
mechanical mouse
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
apple desktop bus
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
current sensitivity of a crystal rectifi
حساسیت یکسوکننده بلورین
allergies
حساسیت نسبت بچیزی
allergy
حساسیت نسبت بچیزی
anti-histamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
static luminous sensitivity
حساسیت نوری استاتیک
exquisiteness
حساسیت نازکی طبع
thermotropism
حساسیت نسبت به گرما
dynamic luminous sensitivity
حساسیت نوری دینامیک
systematic desensitization
حساسیت زدایی منظم
t group
گروه حساسیت اموزی
gravimeter
حساسیت سنج وزن
antihistamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
allergic rhinitis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
measuring sensitivity
حساسیت اندازه گیری
pollenosis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
neurasthenia
سر درد و حساسیت بی مورد
pollinosis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
hay fever
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
sensibility to praise
حساسیت نسبت به ستایش
k tungsten sensitivity
حساسیت تنگستن در 4582کلوین
hyperirritable
دارای حساسیت شدید
spectral sensitivity characteristic
مشخصه حساسیت مرئی
somesthesis
حساسیت به حسهای بدنی
sensitivity training group
گروه حساسیت اموزی
hayfever
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
intermediate frequency sensitivity
حساسیت فرکانس میانی
jumpiness
حالت بیقراری حساسیت
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
esthesia
فرفیت احساس و ادراک حساسیت
look
زمان حساسیت مدار مین
photosensitive
دارای حساسیت نسبت به نور
looked
زمان حساسیت مدار مین
allergen
مادهای که باعث حساسیت میشود
looks
زمان حساسیت مدار مین
allergy
حساسیت نسبت به چیزی
[پزشکی]
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
sensitometry
اندازه گیری حساسیت چشم
atmosphere related syndrome
[ARS]
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
coarse mine
نوعی مین دریایی با حساسیت کم
photosensitize
نسبت بنور حساسیت پیداکردن
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
diathesis
تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
meteoropathy
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
color blind
فاقد حساسیت نسبت برنگ
tone-deaf
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
photosensitize
بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
hyperirritability
حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
sensitivity analysis
تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
tinged with cnvy
حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
tone deaf
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
hyposensitize
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
stenotopic
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
hypersensitive
دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
mantoux test
ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
class conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
in the front
<adv.>
در مقابل
versus prep
در مقابل
fore
<adv.>
در مقابل
titles
مقابل
anti
در مقابل
at front
<adv.>
در مقابل
vis a vis
مقابل
vis-a-vis
مقابل
title
مقابل
as compared to
در مقابل
as opposed to
در مقابل
in front
<adv.>
در مقابل
in consideration of
در مقابل
opposed
مقابل
versus
در مقابل
opposite
مقابل
at the front
<adv.>
در مقابل
at the fore
<adv.>
در مقابل
opposites
مقابل
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
in comparison to
[compared with]
در قبال
[در مقابل]
dead against
درست مقابل
counter weight
وزنه مقابل
respondent
طرف مقابل
water resistance
مقاومت در مقابل اب
off
مقابل عازم
counterpoint
نقطه مقابل
from opposite directions
از دو طرف مقابل
counterweights
وزنه مقابل
opposite the house
مقابل خانه
opposed piston engine
موتورپیستون مقابل
counterweight
وزنه مقابل
contrary
مقابل خلاف
point blank
مقابل هدف
point-blank
مقابل هدف
orientated
هدف مقابل
on payment
در مقابل وجه
obverse
طرف مقابل
inverse
برعکس مقابل
anti thesis
وضع مقابل
respondents
طرف مقابل
contralateral muscles
عضلات مقابل
alternative hypothesis
فرضیه مقابل
counterparts
نقطه مقابل
counterpart
نقطه مقابل
look
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
counter
مقابل دستگاه شمارنده
hardest
سخت در مقابل نرم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com