English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
think piece مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
Other Matches
magazin نویسنده مقاله برای مجله
news reader نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
modernism نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
penster نویسنده بویژه نویسنده مزدور
idiotism بی خبری
ignorance بی خبری ناشناسی
news agency آژانس خبری
notice board تابلوی خبری
news agencies آژانس خبری
intelligence signal پیام خبری
item قطعه خبری
There is something in the air. یک خبری هست
items قطعه خبری
information capacity فرفیت خبری
press report گزارش خبری
articles پیامی در یک گروه خبری
dow jones/retrieval service سرویس خبری دو جونز
predicating خبری خبر دادن
article پیامی در یک گروه خبری
it was all quiet in london درلندن خبری نبود
predicates خبری خبر دادن
predicate خبری خبر دادن
predicated خبری خبر دادن
to broad cast information خبری که درهمه جا منتشرشود
to catch napping در حال غفلت و بی خبری گرفتن
I havent heard of her for a long time. مدتها است از او خبری ندارم
drown one's sorrows <idiom> مس میکند که بی خبری سراغش بیاید
medley امیخته
motley امیخته
mixed امیخته
medleys امیخته
mixtures امیخته
portmanteaux امیخته
portmanteau امیخته
mixture امیخته
interwrought در هم امیخته
portmanteaus امیخته
zygose امیخته
mixed number عدد امیخته
mixed mode باب امیخته
immiscible امیخته نشدنی
mixed gas گاز امیخته
cold mix امیخته سرد
coalescent بهم امیخته
impanate امیخته بنان
mixed crystal کریستال امیخته
mixed tides کشندهای امیخته
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
lemon squash شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
gold amalgam جیوه امیخته بازر
pranks شوخی امیخته بافریب
prank شوخی امیخته بافریب
oil is immiscible with water روغن با اب امیخته نمیشود
oxyhydrogen اکسیژن امیخته به ایدروژن
mincemeat قیمه امیخته باکشمش
chrism روغن امیخته بابلسان
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
d. butter کره اب کرده و امیخته با ارد
deep laid امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
mixed mode macro درشت دستور امیخته باب
poudrette کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
disquisition مقاله
essays مقاله
papering مقاله
trilcgy سه مقاله
papered مقاله
tractate مقاله
paper مقاله
essay مقاله
articles مقاله
dissertation مقاله
article مقاله
treatises مقاله
tract مقاله
treatise مقاله
tracts مقاله
dissertations مقاله
papers مقاله
biz نوعی گروه خبری که حاوی بخشهای تجاری و موقیعتهای مختلف است
lingua francas زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
loam خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
lingua franca زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
memoire مقاله علمی
tractarian مقاله نویس
tractarian مقاله مذاکره
an inspired article مقاله القاشده
leaderette سر مقاله کوچک
columnist مقاله نویس
essayists مقاله نویس
essayist مقاله نویس
epiolgue ختم مقاله
columnists مقاله نویس
magazinist مقاله نویس
epilogue ختم مقاله
article مقاله گفتار
an inspired article مقاله رسانده
prolusion مقاله مقدماتی
theme مقاله فرهشت
articles مقاله گفتار
critiques مقاله انتقادی
themes مقاله فرهشت
epilogues ختم مقاله
critique مقاله انتقادی
list سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
imbroglios قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglio قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
omnim gatherum امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
ingratiatory طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
oxyhydrogen blowpipe بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
copyreader تصحیح کننده مقاله
subhead عنوان فرعی مقاله
pressman مخبرروزنامه مقاله نویس
pressmen مخبرروزنامه مقاله نویس
epiolgue بخش اخرکتاب یا مقاله
book review مقاله درباره کتاب
essay تالیف مقاله نویسی
streamer عنوان چشمگیر مقاله
prolusion مقاله ازمایشی تمهید
essays تالیف مقاله نویسی
streamers عنوان چشمگیر مقاله
comp نوعی گروهای خبری که حاوی بخشهایی درباره کامپیوتر و برنامه نویسی کامپیوتری هستند
scrivener نویسنده
authoress نویسنده زن
composer نویسنده
penman نویسنده
quill driver نویسنده
penwoman زن نویسنده
craftsman نویسنده
scribbler نویسنده بد
craftsmen نویسنده
composers نویسنده
authors نویسنده ها
wordsmith نویسنده
the present writer نویسنده
author نویسنده
writer نویسنده
writers نویسنده
writers نویسنده ها
tragi comedy نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
spam مقالهای که به بیشتر از یک گروه خبری پست شود و بنابراین حاوی پیام های تجارتی است
detail part قسمت مشروح نامه یا مقاله
ghost-write کتاب مقاله یا سخنرانیکهبنام شخصدیگریارائهگردد
hack نویسنده مزدور
hacked نویسنده مزدور
hacks نویسنده مزدور
technical writer نویسنده فنی
garreteer نویسنده بی نوا
fantast نویسنده خیالپرست
devils نویسنده مزدور
devil نویسنده مزدور
drafter نویسنده پیام
author نویسنده موسس
neoteric نویسنده تازه
report writer نویسنده گزارش
kamptulicon یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
offprint مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
to make good as a writer نویسنده موفقی شدن
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
pen-name نام مستعار نویسنده
pen-names نام مستعار نویسنده
idem همان نویسنده در همانجا
auctorial منسوب به نویسنده یا مولف
hagiologist نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
authorial موبوط به مصنف یا نویسنده
bel esprit سخنران یا نویسنده باذوق
reporter جمله ساز نویسنده ناصادق
encyclopaedist نویسنده دایره المعارف
pen name نام مستعار نویسنده
mannerisms سبک بخصوص نویسنده
matthew نویسنده انجیل متی
librettist نویسنده اشعار اپرا
librettists نویسنده اشعار اپرا
nomographer نویسنده کتاب درباره
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
mannerism سبک بخصوص نویسنده
soliloquies گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquy گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
press campaingn or stunt مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
tear sheet قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
posthumous منتشر شده پس از مرگ نویسنده
screenwriters نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
city editor نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
He fabcies himself as a writer (author). به خیال خودش نویسنده است
comedist نویسنده نمایشهای خنده دار
memorialist نویسنده یاد بود یا لوحه
screenwriter نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
hagiographer نویسنده شرح حال مقدسین
phraseologist جمله ساز نویسنده ناصادق
wanted clerks دبیر یا نویسنده لازم است
I premise that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I assume that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
pornographer نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
monographist نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
belletrist نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
tragedian نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
dramaturge نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
heading تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com