English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
fluid resistance مقاومت سیال
Other Matches
fluidal مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
series resistance مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
varistor مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
choke impedance امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
insulation resistance مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
transport stream ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
grid suppressor مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
grid bias resistance مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
fluids سیال
fluid سیال
unthickened سیال
fulidal سیال
fluids جسم سیال
superfluid ابر سیال
floating reserve احتیاط سیال
floating سیال مواج
ideal fluid سیال ایده ال
fluid intelligence هوش سیال
effluents سیال خروجی
fluid centre مرکز سیال
fluid capital سرمایه سیال
electric fluid سیال برقی
perfect fluid سیال کامل
influent سیال ورودی
fluid جسم سیال
real fluid سیال واقعی
mobile سیال تغییرپذیر
intransit strenth پرسنل سیال
intransit stock اماد سیال
working fluid سیال عامل
mobile روان سیال
mobiles سیال تغییرپذیر
mobiles روان سیال
working fluid سیال متحرک
effluent سیال خروجی
fluid bed polymerization بسپارش در بستر سیال
fluidic وابسته بجسم سیال
fluor قاعدگی زنان سیال
working lead fluid سیال متحرک یا عامل
fluid bed vulcanization وولکانش در بستر سیال
viscous stress تنش برش سیال
brain storming سیال سازی ذهن
maintenance float شارژ انبار سیال
bleeds فرار کردن یک سیال
bleed فرار کردن یک سیال
visualization مرئی ساختن سیال
whirling چرخش یا دوران جریان سیال
whirl چرخش یا دوران جریان سیال
whirls چرخش یا دوران جریان سیال
fluid adjustment screw پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
whirled چرخش یا دوران جریان سیال
vapor lock قطع کامل جریان سیال
baffle منحرف کننده جریان سیال
baffles منحرف کننده جریان سیال
baffled منحرف کننده جریان سیال
baffling منحرف کننده جریان سیال
supercritical fluid chromatography کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
floatation اضافی بودن سطح سیال اماد
vorticity میزان برداری دوران موضعی سیال
fluidic مایع مانند جسم سیال یامایع
circulations حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulation حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
prill بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
coanda effect گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
underway در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
vortex flow جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
s.f.c chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
reynolds stress تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
vortex sheet لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
reynolds number مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
velocity gradiant میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
notch بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
supercritical fluid chromatography/mass spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
hydraulic fluid سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
notches بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
head pessure فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
viscosity valve شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
reed valve شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
s.f.c/m.s mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
pitot tube لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
cross flow دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
real stagnation point نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
venturi کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
mobile warfare جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
resists مقاومت
resisting مقاومت
resisted مقاومت
resist مقاومت
passively بی مقاومت
renitency مقاومت
resistance مقاومت
resistor مقاومت
line resistance مقاومت خط
line of resistance خط مقاومت
resistors مقاومت
strengths مقاومت
strength مقاومت
weaknesses کم مقاومت
weakest کم مقاومت
weaker کم مقاومت
total resistance مقاومت کل
weak کم مقاومت
durability مقاومت
high resistance پر مقاومت
fluidify تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
line resistance مقاومت خطی
irresistibility مقاومت ناپذیری
main line of resistance خط مقاومت اصلی
grid bias resistance مقاومت کاتد
grid resistance مقاومت شبکه
low resistance مقاومت کوچک
main line of resistance خط اصلی مقاومت
magneto resistance مقاومت مغناطیسی
low resistor مقاومت کم اهم
low resistivity مقاومت مخصوص کم
load resistance مقاومت بار
impedance مقاومت فاهری
inertia force مقاومت لختی
inductive resistance مقاومت القائی
inductive resistance مقاومت القایی
inductive reactance مقاومت القائی
inductance مقاومت سلف
impedance triangle مثلث مقاومت ها
impedance at resonance مقاومت رزونانس
impedance at resonance مقاومت فازی
impedance level مقاومت موجی
input resistance مقاومت ورودی
heating resistor مقاومت حرارتی
irresistable مقاومت ناپذیر
infinity plug مقاومت بینهایت
internal resistance مقاومت داخلی
internal impedance مقاومت داخلی
integrate resistor مقاومت مجتمع
insulance مقاومت ایزولاسیون
impedance operator اپراتور مقاومت
tensile strength مقاومت کششی
tensile resistance مقاومت کششی
synaptic resistance مقاومت سیناپسی
suppressor مقاومت ضد تداخل
strength of materials مقاومت مصالح
stickability قابلیت مقاومت
specific resistivity مقاومت مخصوص
specific resistance مقاومت ویژه
specific resistance ضریب مقاومت
skin friction مقاومت پوسته
shear strength مقاومت برشی
Power of resistance(endurance). تاب مقاومت
wire wound resistor مقاومت پیچکی
winding resistance مقاومت اهمی
weatherability مقاومت جوی
wear resistance مقاومت سایش
water resistance مقاومت در مقابل اب
ultimate strength مقاومت نهایی
ultimate strength مقاومت نهائی
tube resistance مقاومت لامپ
transference resistance مقاومت انتقالی
torsional resistance مقاومت پیچشی
to stick up مقاومت کردن
to face it out مقاومت کردن
thermistor مقاومت گرمایی
shear resistance مقاومت برشی
series resistor مقاومت سری
rheostat مقاومت متغیر
reluctancy مقاومت مغناطیسی
regulating resistance مقاومت نافم
reactance مقاومت کور
reactance مقاومت واکنشی
pull off مقاومت کردن
progressive resistance مقاومت فزاینده
peripheral resistance مقاومت محیطی
passiveness عدم مقاومت
oscillating resistance مقاومت نوسانی
ohmic resistance مقاومت اهمی
nonresistance عدم مقاومت
non resistance عدم مقاومت
nickel silver مقاومت ورشویی
resistance coefficient ضریب مقاومت
resistance standard مقاومت استاندارد
resistivity مقاومت مخصوص
resistivity ضریب مقاومت
resistivity مقاومت اشیا
resistivity مقاومت ویژه
resistible قابل مقاومت
resistibility استعداد مقاومت
resistent مقاومت کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com