English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
English Persian
some crisps مقداری چیپس
Other Matches
chips چیپس
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
quantitative مقداری
quantitatively مقداری
qualitative مقداری
volume discont تخفیف مقداری
value parameter پارامتر مقداری
parameter مقداری از یک مدار
single valued function تابع یک مقداری
parameters مقداری از یک مدار
quantitative methods روشهای مقداری
extensive property خاصیت مقداری
quantitative value ارزش مقداری
bill of quantities صورت مقداری
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
drop in the bucket <idiom> مقداری جزئی
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
quantitative analysis تحلیل مقداری
some cold water مقداری آب سرد
some hot water مقداری آب گرم
some milk مقداری شیر
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
amount مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounted مقداری از داده یا کاغذ یا...
applicative صفت مقداری مانندsome یا every
amounting مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounts مقداری از داده یا کاغذ یا...
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
size distribution of income توزیع درامد مقداری
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
quantity theory of money نظریه مقداری پول
quantity theory of money and prices نظریه مقداری پول و قیمت
augmenter مقداری که به دیگری اضافه میشود
to run to a quantity [to run into a sum] بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]
to have a limit [of up to something] [تا] به حد [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
The welfare budget has been cut down. از بودجه رفاهی مقداری زده اند
transparency مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
leakage مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
to have a maximum limit [of something] [به] حداکثر [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
parameter مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameters مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
transparencies مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
lipoprotein مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
leakages مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
handily ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
plough land مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
drag مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
oversale پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
dragged مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
soft valve شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
drags مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
defaulting مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
bias مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
nuclide انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
defaulted مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
creditor's bill رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
defaulted مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
multipe expansion of credit استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
defaults مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
earnest مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
quantity theory of money حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
classical theory of money نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com