Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
Other Matches
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
meter rule
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
last chance rule
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
tolerance
قدرت تحمل نسبت بدارویا زهر
tolerances
قدرت تحمل نسبت بدارویا زهر
eurytopic
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
heterosexual
مربوط به علاقه جنسی نسبت به جنس مخالف
heterosexuals
مربوط به علاقه جنسی نسبت به جنس مخالف
special weight race
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
recursive equations
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
dragon design
طرح اژدها
[در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
bowling average
میانگین امتیازهای توپ انداز
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
counts
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
investiture with an office
اعطای منصب
investiture
اعطای نشان
investitures
اعطای نشان
naturalization
اعطای تابعیت
investiture of a robe
اعطای خلعت
enfranchisement
اعطای حقوق
land grant
اعطای اراضی
certificate for decoration
مدرک اعطای نشان
immortalization
اعطای نام یا شهرت جاودانی
loan on deposit
اعطای وام به وثیقه سپرده
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
constructive credit
اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
accolade
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolades
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
subinfeudate
اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
four ball
مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
regulation
مقررات
measure
مقررات
requirement
مقررات
provisions
مقررات
regulations
مقررات
disposition
مقررات
precepts
مقررات
arrangement
مقررات
precept
مقررات
arrangements
مقررات
standard specification
مقررات استاندارد
laws of the game
مقررات مسابقه
control measures
مقررات کنترلی
infraction
نقض مقررات
disciplinary regulation
مقررات انضباطی
trancscendent
ماورای مقررات
instruction for assembly
مقررات نصب
holding
نقض مقررات
The regulations in force .
مقررات جاری
army regulation
مقررات ارتشی
by rule
طبق مقررات
mounting instruction
مقررات نصب
by law
طبق مقررات
ordinance
مقررات محلی
ordinances
مقررات محلی
government regulation
مقررات دولتی
operating instruction
مقررات کار
military doctorine
مقررات نظامی
safety
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
conditions
مقررات و شرایط اسبدوانی
tariff regulations
مقررات تعرفه بندی
manual
مقررات کتاب راهنما
To be observant of the regulations .
ملاحظه مقررات را کردن
illegally
برخلاف قانون و مقررات
sanctioned laws
قوانین یا مقررات مصوبه
ruled based deduction
استنباط بر مبنای مقررات
officialism
رسمیت مقررات اداری
instituting
اصل قانونی مقررات
red tape
مقررات دست و پاگیر
institutes
اصل قانونی مقررات
lodge-books
کتاب مقررات معماری
instituted
اصل قانونی مقررات
assembly instrudactions
مقررات یا دستورات نصب
institute
اصل قانونی مقررات
illicit
نا مشروع مخالف مقررات
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
european community competition rules
مقررات رقابت در جامعه اروپا
discipline and adjustment board
هیئت تدوین مقررات انضباطی
formally
مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
inland rules
مقررات حرکت در ابهای داخلی
regulation
نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
regulatory signs
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
road discipline
مقررات عبور و مرور روی جاده
highway dispatch
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
poach
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches
برخلاف مقررات شکار صید کردن
where there is a valid reason
در موارد طبق مقررات اثبات شده
where justified
در موارد طبق مقررات اثبات شده
in duly substantiated cases
در موارد طبق مقررات اثبات شده
naturalizing
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalising
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalize
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalises
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizes
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
deviations
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
inspector
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
curfews
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
deviation
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
curfew
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
unmilitary
بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
prodify
تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
inspectors
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
There is an outcry against these regulations.
همه از این مقررات فریادشان بلند است
expedite rule
مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
marquis queensberry rules
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
table of precedence
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
observers
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
overflows
اضافی
accesses
اضافی
additional
اضافی
excesses
اضافی
plus
اضافی
overflowed
اضافی
unduly
اضافی
de trop
اضافی
accessing
اضافی
overflow
اضافی
access
اضافی
excess
اضافی
surplusage
اضافی
supplemantary
اضافی
supernumerary
اضافی
extensions
اضافی
extension
اضافی
redundant
اضافی
relative
اضافی
overtime
اضافی
paragogic
اضافی
floating
اضافی
accessed
اضافی
supplementary
اضافی
accessional
اضافی
surpluses
اضافی
surplus
اضافی
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
customs of the services
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
overcharges
هزینه اضافی
supplementary
اضافی مکمل
padding
متن اضافی
surplus water
ابهای اضافی
supplementary costs
هزینههای اضافی
surplus value
ارزش اضافی
surplus stock
موجودی اضافی
overcharged
هزینه اضافی
surplus production
تولید اضافی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com