Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
English
Persian
conference
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
Other Matches
ScanDisk
که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
receptee
افراد مورد پذیرش
favouritism
افراد مورد توجه
target audience
افراد مورد نظر
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
procedure
روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
rule
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cultivation
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
fix someone up with someone
<idiom>
واسطه برای قرار ملاقات دونفر
personal salute
تیر سلام برای افراد
whom it may concern
برای اطلاع افراد ذیربط
difficult terrain
زمین مشکل برای عبور
iteration
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
split ticket
<idiom>
انتخاب افراد سیاسی برای رای
monitor
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
formula
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
advanced
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complex
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
formulae
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
complicated
با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
complexes
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
enroute personnel
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
tide (someone) over
<idiom>
کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
panels
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
appearance money
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
A problem is a chance for you to do your best.
مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
appointments
قرار ملاقات وعده ملاقات
appointment
قرار ملاقات وعده ملاقات
characterization
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
straw that breaks the camel's back
<idiom>
مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
shares
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shared
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
knowledge
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
rule
[on something]
حکم
[در]
[مورد]
[برای]
موضوعی
rule
[on something]
دستور
[در]
[مورد]
[برای]
موضوعی
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
smalltalk
یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
generation
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generations
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
normal
محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
alert
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
fifth generation computers
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
equipment
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
I must make a special note of that.
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
link route segments
راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه
ems dispatch
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
thinners
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thins
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
arithmetic
دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
mask
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
condition
1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
masks
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
padding
حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
vaccine
امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
vaccines
امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
how about
<idiom>
برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
MIDI setup map
فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
ambiguous
نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
return
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
null cycle
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
returned
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
inherent addressing
دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
verbal note
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
utopiannism
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
mismatch
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
demarche
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
The real problem is not whether machines think but whether men do.
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
visits
ملاقات
visited
ملاقات
visiting
ملاقات
linkup
ملاقات
visit
ملاقات
meetings
ملاقات اجتماع
visiting hours
ساعات ملاقات
gang up
ملاقات کردن
appointed day
وعده ملاقات
caller
ملاقات کننده
meetings
ملاقات میتینگ
meeting
ملاقات اجتماع
callers
ملاقات کننده
meeting
ملاقات میتینگ
meeter
ملاقات کننده
conjuncture
ملاقات تصادفی
audiences
ملاقات رسمی
official meeting
ملاقات رسمی
revisits
ملاقات مجدد
tryst
قرار ملاقات
appointed day
قرار ملاقات
concourses
محل ملاقات
revisit
ملاقات مجدد
appointment
وعده ملاقات
appointments
وعده ملاقات
appointment
قرار ملاقات
date
[appointment]
قرار ملاقات
date
[appointment]
وعده ملاقات
resort
ملاقات مکرر
trysts
قرار ملاقات
audience
ملاقات رسمی
revisiting
ملاقات مجدد
concourse
محل ملاقات
resorted
ملاقات مکرر
resorts
ملاقات مکرر
stop by
<idiom>
ملاقات کردن
revisited
ملاقات مجدد
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
schedule an appointment
قرار ملاقات گذاشتن
assignations
قرار ملاقات واگذاری
revisit
دوباره ملاقات کردن
assignation
قرار ملاقات واگذاری
redezvous
رانده وو محل ملاقات
revisits
دوباره ملاقات کردن
appointed days
قرار های ملاقات
revisited
دوباره ملاقات کردن
appointed days
وعده های ملاقات
tryst
قرار ملاقات گذاشتن
dates
[appointments]
وعده های ملاقات
obtain an appointment
وقت ملاقات گرفتن
trysts
قرار ملاقات گذاشتن
revisiting
دوباره ملاقات کردن
appointments
وعده های ملاقات
visitant
ملاقات کننده مهاجر
dates
[appointments]
قرار های ملاقات
appointments
قرار های ملاقات
rendezvous
قرار ملاقات گذاشتن
make an appointment
قرار ملاقات گذاشتن
meets
معرفی شدن به ملاقات کردن
miss an appointment
از دست دادن قرار ملاقات
I'd like to see Mr. ...
من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
keep an appointment
قبول کردن قرار ملاقات
meet
معرفی شدن به ملاقات کردن
redezvous
وعده ملاقات اجتماع مجدد
I have a date with my fiandee.
با نامزدم قرار ملاقات دارم
lose touch with
<idiom>
از دست دادن شانس ملاقات وارتباط
to arrive in good time
خیلی زودتر از وقت ملاقات رسیدن
It was a mere accident that we met.
ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
off balance
<idiom>
فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
blind dates
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind date
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
von neuman morgensterm utility index
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
trooping
افراد
enlistedman
افراد
trooped
افراد
men
افراد
troop
افراد
personnel
افراد
enlisted personnel
افراد
difficult
مشکل
jigsaws
مشکل
quandary
مشکل
problem
مشکل
jigsaw
مشکل
quandaries
مشکل
scarc ely
مشکل
uphill
مشکل
problems
مشکل
I dont mean to intrude .
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
platoon
جوخهء افراد
withindoors
افراد داخل
packed out
پر و مملو از افراد
roll call
نامیدن افراد
personnel status
وضع افراد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com