Dictiornary-Farsi | ممیز ثابت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (11 milliseconds)

English	Persian
fixed point	ممیز ثابت


Search result with all words

fixed point	با ممیز ثابت
fixed point arithmetic	حساب ممیز ثابت
fixed point notation	نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed point number	عدد با ممیز ثابت
fixed point operation	عملکرد با ممیز ثابت
fixed point representation	نمایش ممیز ثابت
floating point constant	ثابت ممیز شناور
Other Matches

static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
distinguished investigated by the	ممیز
scrutineer	ممیز
controller	ممیز
radix point	ممیز
controllers	ممیز
auditor	ممیز
auditors	ممیز
decimal point	ممیز
discriminator	ممیز
comptroller	ممیز
verifier	ممیز
binary point	ممیز
auditor general	سر ممیز کل
decimal points	ممیز
surveyor	ممیز
discerning	ممیز
surveyors	ممیز
indiscerning	غیر ممیز
marker variable	متغیر ممیز
floating point	با ممیز شناور
slash	نشان ممیز
floating point	ممیز شناور
slashed	نشان ممیز
slashes	نشان ممیز
variable point	با ممیز متغییر
decimal point	ممیز اعشار
differentiating filter	صافی ممیز
assessor	ممیز مالیات
assumed decimal point	ممیز عاریتی
decimal points	ممیز اعشاری
decimal point	ممیز اعشاری
controller	حسابدار ممیز
controllers	حسابدار ممیز
radix point	نقطه ممیز
discerning minor	صغیر ممیز
decimal points	ممیز اعشار
binary point	ممیز دودوئی
binary point	ممیز دودویی
floating point arithmetic	حساب ممیز شناور
floating point operation	عملکردبا ممیز شناور
floating point number	عدد با ممیز شناور
floating point operation	عملیات ممیز شناور
floating point representation	نمایش با ممیز شناور
octal point	ممیز هشت هشتی
indiscerning minor	صغیر غیر ممیز
hexadecimal point	ممیز شانزده شانزدهی
floating point rutine	روال ممیز شناور
floating point	ممیز شناور [ریاضی]
floating point number	اعداد ممیز شناور [ریاضی]
floating point notation	نشان گذاری با ممیز شناور
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths]	صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
actual decimal point	نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
point	ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
point	نقطه گذاری کردن ممیز
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
g flops	یک بیلیون عملیات ممیز شناوردر یک ثانیه
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
characteristic	صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically	صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
0.02 mm - Point-zero-two millimeters [American E]	صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
0.02 mm - Nought-point-nought-two millimetres [British E]	صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
normalising	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
assumed decimal point	ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
mflops	یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
loyal	ثابت
immovable	ثابت
disputeless	ثابت
invariable	ثابت
specifics	ثابت
fixed	ثابت
established	ثابت
specific	ثابت
changeless	ثابت
fiducial	ثابت
sustain	ثابت
sustained	ثابت
sustains	ثابت
constants	ثابت
constant	ثابت
inalterable	ثابت
incommutable	ثابت
fixes	ثابت
fix	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
settled	ثابت
leger or ledger	ثابت
resolute	ثابت
fixing	ثابت
patting	ثابت
rugged	ثابت
thetic	ثابت
patted	ثابت
stationary	ثابت
pats	ثابت
pat	ثابت
steadying	ثابت
equable	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
thetical	ثابت
permanent	ثابت
static	ثابت
stable	ثابت
stables	ثابت
firms	ثابت
firmest	ثابت
firmer	ثابت
firm	ثابت
steady	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
standstill	ثابت
unshaken	ثابت
steadies	ثابت
indelible	ثابت
hard and fast	ثابت
steadied	ثابت
truest	ثابت
true	ثابت
solid	ثابت
solids	ثابت
steadier	ثابت تر
steadiest	ثابت
truer	ثابت
pegged	ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
fixed costs	هزینههای ثابت
dead-light	پنجره ثابت
fixed length	با درازای ثابت
fixed casement	قاب ثابت
fixed light	چراغ ثابت
fixed davit	جرثقیل ثابت
fixed head	با نوک ثابت
unflinching	ثابت قدم
fixed ersistor	مقاومت ثابت
constant error	خطای ثابت
fixed income	درامد ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
fixed inputs	منابع ثابت
fixed disk	دیسک ثابت
fixed format	قابل ثابت
fixed echo	اکوی ثابت
fixed field	میدان ثابت
carbon fixed	کربن ثابت
constant return	بازده ثابت
constant speed	سرعت ثابت
constant voltage	ولتاژ ثابت
constatnt	مقدار ثابت
costant load	بار ثابت
curie constant	ثابت کوری
decay constant	ثابت تباهی
fixed round	فشنگ ثابت
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
constant pressure	فشار ثابت
constant power	توان ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
clinch knot	گره ثابت
conservative flux	شاره ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
constant cost	قیمت ثابت
constant current	شدت ثابت
constant factors	عوامل ثابت
constant luminance	روشنایی ثابت
constant of motion	ثابت حرکت
disintegration constant	ثابت تلاشی
fixed area	ناحیه ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
fixed assets	داراییهای ثابت
fixed assets	دارائیهای ثابت
fixed beam	تیر ثابت
flanking window	نورگیر ثابت
fixed budget	بودجه ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
fixed ammunition	مهمات ثابت
firm offer	پیشنهاد ثابت
dissociation constant	ثابت تفکیک
unset	ثابت نشده
electric constant	ثابت الکتریکی
equilibrium constant	ثابت تعادل
field constant	ثابت میدان
figurative constant	ثابت تلویحی
fixed condenser	خازن ثابت
fixed pivot	لولای ثابت
k	ثابت دی الکتریک
permittivity	ثابت دی الکتریک

fixed point

ممیز ثابت