Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
fixed inputs
منابع ثابت
fixed resources
منابع ثابت
Search result with all words
exhaustable resources
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
Other Matches
renewable resources
منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
resources
منابع
sources
منابع
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
control of resources
کنترل منابع
human resources
منابع انسانی
meanest
منابع درامد
control of resources
نظارت بر منابع
meaner
منابع درامد
resource sharing
اشتراک در منابع
scarce resources
منابع کمیاب
natural sources
منابع طبیعی
military resources
منابع نظامی
complementary resources
منابع مکمل
sources law
منابع حقوق
sourcing
منابع یابی
overhead
منابع حاشیهای
economic resources
منابع اقتصادی
revenue sources
منابع درامد
mean
منابع درامد
resource endowment
منابع طبیعی
unused resources
منابع بیکار
resource allocation
تخصیص منابع
allocation of resources
تخصیص منابع
natural resources
منابع طبیعی
resource deallocation
بازستانی منابع
allotments
منابع اختصاصی
allotment
منابع اختصاصی
resources
منابع اماد ذخایر
optimum allocation of resources
تخصیص مطلوب منابع
efficient allocation of resources
تخصیص کارای منابع
nonrenewable resources
منابع تمام شدنی
sourcing of suppliers
یافتن منابع فروش
software resources
منابع نرم افزار
exhaustable resources
منابع تمام شدنی
misallocation of resources
تخصیص نادرست منابع
conservation programs
برنامههای حفافت منابع
unused resources
منابع استفاده نشده
conservationists
طرفدارحفظ منابع طبیعی
conservationist
طرفدارحفظ منابع طبیعی
hardware resources
منابع سخت افزاری
conservation
حفظ منابع طبیعی
depletion
کاهش منابع طبیعی
inputs
عوامل تولید منابع
production resource planning
برنامه ریزی منابع تولید
nonrenewable resources
منابع غیر قابل تجدید
mobility
انتقال اسان منابع تولید
gathered
دریافت داده از منابع مختلف
economic mobilization
بسیج منابع اقتصادی باصرفه
water utilization project
پروژه بهره برداری از منابع اب
gather
دریافت داده از منابع مختلف
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
complexity
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
collection
عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections
عمل دریافت داده از منابع مختلف
complexities
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
irm
Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
babble
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
To pool resources to gether .
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
departmental LAN
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
babbled
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
resource
تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dowse
پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
induce
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
available
لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
induced
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
share
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
allocation
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
permission
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
sizes
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
allocations
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
overhead
منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
size
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
dynamic
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamically
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
optical
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
interference
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
allocations
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocation
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
resource leveling
زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
jcl
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
languages
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
jobs
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
job
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
uniquely
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
unique
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
language
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
shares
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shared
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
System Monitor
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
share
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
TDS
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
neoclassical school
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
server
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
SMB
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
resource
یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
shares
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shared
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
scheduler
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
report
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reports
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
transaction
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
malthusian theory of population
فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
settled
ثابت
fixes
ثابت
loyal
ثابت
fix
ثابت
fixed
ثابت
sustain
ثابت
sustained
ثابت
sustains
ثابت
leger or ledger
ثابت
fixing
ثابت
changeless
ثابت
incommutable
ثابت
constants
ثابت
disputeless
ثابت
thetical
ثابت
thetic
ثابت
resolute
ثابت
inalterable
ثابت
constant
ثابت
true
ثابت
stables
ثابت
unshaken
ثابت
steadied
ثابت
stable
ثابت
steadying
ثابت
static
ثابت
fixed bridge
پل ثابت
permanent
ثابت
patting
ثابت
patted
ثابت
pats
ثابت
pat
ثابت
firms
ثابت
pegged
ثابت
truer
ثابت
truest
ثابت
hard and fast
ثابت
indelible
ثابت
equable
ثابت
stationary
ثابت
unswerving
<adj.>
ثابت
undeviating
<adj.>
ثابت
firm
ثابت
firmer
ثابت
firmest
ثابت
rugged
ثابت
fiducial
ثابت
immovable
ثابت
steadier
ثابت تر
steadiest
ثابت
steadies
ثابت
solids
ثابت
standstill
ثابت
solid
ثابت
steady
ثابت
specifics
ثابت
invariable
ثابت
established
ثابت
specific
ثابت
boltzmann constant
ثابت بولتزمان
fixed ersistor
مقاومت ثابت
multiplying constant
مضرب ثابت
capital asset
سرمایه ثابت
fixatives
ثابت کننده
permanent shuttering
قالب ثابت
fixed field
میدان ثابت
boltzmann constant
ثابت بولتزمن
fixative
ثابت کننده
carbon fixed
کربن ثابت
capital goods
دارایی ثابت
standpoint
نقطه ثابت
carbon fixed
ذغال ثابت
newton constant
ثابت نیوتون
numeric constant
ثابت عددی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com