English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
life zone منطقه زیست شناسی
Other Matches
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
to tip something [British E] ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
proclimax منطقه زیست جانوریاگیاهی
biology زیست شناسی
biologism زیست شناسی
bioclimatology زیست اقلیم شناسی
phenology زیست پدیده شناسی
environmentalism محیط زیست شناسی
geobiology زمین زیست شناسی
genetic analysis بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
to be parasitic [on] پارازیتی شدن [زیست شناسی]
bionic وابسته به زیست سازه شناسی
biologic زیست شناسی معرفت الحیات
gene analysis بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
host organism ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
genetic screen بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
host ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
to be parasitic [on] انگلی شدن [زیست شناسی]
medial meniscus منیسک داخلی [زیست شناسی] [کالبدشناسی]
adenoid لوزه سوم [کالبدشناسی] [زیست شناسی]
paleontology مبحث زیست شناسی دوران قدیم
genetic screen بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
gene analysis بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
genetic analysis بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
nasopharyngeal tonsil لوزه سوم [کالبدشناسی] [زیست شناسی]
pharyngeal tonsil لوزه سوم [کالبدشناسی] [زیست شناسی]
biotecture [معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
biology زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
genetics شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
limnology بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
biocenology رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
hematology شاخهای از زیست شناسی که درباره خون ودستگاههای خونساز بحث میکند
biogeography رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
biotechnology ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
colony گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
agrobiology مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
eco-branch شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
environmental preservation نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
typology گونه شناسی نوع شناسی
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
symbion هم زیست
bio- زیست -
performance of the dam زیست سد
biogen زیست زا
subsistence زیست
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
biome اقلیم زیست
libidos زیست مایه
bioluminescence زیست تابی
biochemist زیست شیمیدان
biologically زیست شناختی
biochemists زیست شیمیدان
biological زیست شناختی
biochemistry زیست شیمی
libido زیست مایه
biomass زیست توده
biome زیست بوم
biological clock زیست گشت
biopolymer زیست بسپار
biospher زیست کره
biotype زیست گروه
biogases زیست گاز
biogas زیست گاز
biochemistry زیست- شیمی
biometry زیست سنجی
biometrics زیست سنجی
viability زیست پذیری
subsistence مربوط به زیست
subsistence وسایل زیست
liveware زیست افزار
work زیست عمل
worked زیست عمل
biometrics زیست سنجش
biological chemistry زیست شیمی
biomechanics زیست مکانیک
biosphere فضای زیست
existences زیست موجودیت
environment محیط زیست
life force زیست نیرو
livability زیست پذیری
libidinal زیست مایهای
exvia برون زیست
environments محیط زیست
modus vivendi شیوه زیست
biophysics زیست- فیزیک
biosphere زیست کره
biosphere زیست سپهر
existence زیست موجودیت
biologist زیست شناس
colony زیست گاه
settlement زیست گاه
inhabitant زیست کننده در
homeland زیست بوم
biogenesis زیست زاد
biogenetic زیست زادی
biogenic زیست زاییده
life space فضای زیست
biogenosphere زیست کره
biogenosphere زیست سپهر
biogeographic زیست جغرافیایی
biogeography زیست جغرافی
eco- زیست بوم
subsists زیست کردن
subsist زیست کردن
settlements زیست گاه
subsisting زیست کردن
subsisted زیست کردن
biotechnology زیست فناوری
homelands زیست بوم
joie de vivre زیست شادی
stenobathic درعمق کم زیست کننده
coexistent باهم زیست کننده
environmental conservation حفافت محیط زیست
environmental costs مضار زیست محیطی
environmental benefit فواید زیست محیطی
environmental impact نشانزد زیست محیطی
environmentalism محیط زیست گرایی
saltwater زیست کننده در اب شور
viable زیست پذیر ماندنی
eco-technology فناوری زیست بوم
eco-tech فناوری زیست بوم
biologism زیست شناختی نگری
biomass pyramid هرم زیست توده
biocid زیست کش مانع حیات
biochemical catalyst کاتالیزور زیست شیمیایی
biochron زیست زمان جانداران
fluvial زیست کننده در رودخانه
human biometric زیست سنجی انسانی
biological control کنترل زیست شناختی
environmental protection حفاظت محیط زیست
environmentalists محیط زیست شناس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com