Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
restricted area
منطقه منع عبور ومرور
Search result with all words
advisory area
منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی
airport traffic area
منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
Other Matches
trafficability
قابلیت عبور ومرور
traffic flow
کشش عبور ومرور
controlled passing
عبور ومرور کنترل شده
bottle neck
محل تراکم عبور ومرور
highway dispatch
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
rules of road
قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
regulating station
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
taximan
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
crossing area
منطقه عبور
caution area
منطقه عبور بااحتیاط
safe conducts
اجازه عبور از منطقه ممنوعه
safe conduct
اجازه عبور از منطقه ممنوعه
safe-conducts
اجازه عبور از منطقه ممنوعه
railway traffic
عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
transient forces
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
bull session
جلسه محاوره ومرور
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
trafficked
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffics
عبو ومرور وسائط نقلیه
trafficking
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffick
عبو ومرور وسائط نقلیه
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
wading crossing
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
transmissions
عبور
cross-Channel
عبور
transmittance
عبور
tolling
حق عبور
toll
حق عبور
alpha canis majoris
عبور
crossing
عبور
tolls
حق عبور
transit
عبور
passages
حق عبور
transmittal
عبور
fording
عبور از اب
passages
عبور
right of way
حق عبور
passage
حق عبور
passage
عبور
passage of lines
عبور از خط
right of passage
حق عبور
road haulage
حق عبور
transmittancy
عبور
rights of way
حق عبور
transmission
عبور
tolling
عوارض عبور
passes
گذر عبور
passes
کلمه عبور
crosser
عبور کردن
cruise
عبور کردن
passes
اجازه عبور
cross
عبور کردن
overfly
عبور کردن
toll
عوارض عبور
transmittance
مقدار عبور
traversable
قابل عبور
thoroughfares
راه عبور
transoceanic
عبور از اقیانوس
thoroughfare
راه عبور
tolls
عوارض عبور
cruised
عبور کردن
transduction
انقال عبور
tessera
کلمه عبور
transit traffic
عبور ترانزیتی
transit time
زمان عبور
ford
محل عبور
forded
محل عبور
transit time
مدت عبور
transit error
خطای عبور
transit bill
پروانه عبور
transit bill
اجازه عبور
light passing
عبور نور
traject
عبور گذرگاه
passageways
محل عبور
cruises
عبور کردن
cruising
عبور کردن
transit
راه عبور
through traffic
عبور یکسره
transit
عبور کردن
traversing
عبور کردن
oil passage
عبور روغن
fords
محل عبور
passable
قابل عبور
transmission grating
شبکه عبور
trafficability
قابلیت عبور
transmission factor
ضریب عبور
passageway
محل عبور
communication
عبور اطلاعات
conge
اجازه عبور
faring
هزینه عبور
fordless
غیرقابل عبور
fordable
قابل عبور
fleet
عبور سریع
fleets
عبور سریع
practicableness
قابلیت عبور
electron transition
عبور الکترون
band pass
نوار عبور
fares
هزینه عبور
trafficking
عبور و مرور
trafficked
عبور و مرور
fordability
قابلیت عبور
deep fording
عبور از اب عمیق
traversed
عبور کردن
traverses
عبور کردن
passages
عبور سفر
passages
راه عبور
passages
اجازه عبور
passage
عبور سفر
passage
راه عبور
passage
اجازه عبور
traverse
عبور کردن
counter sign
اسم عبور
traffic
عبور و مرور
current passage
عبور جریان
crossing the line
عبور از خط استوا
crossing the line
عبور از استوا
passes
عبور کردن
pass
گذر عبور
pass
عبور کردن
passwords
اسم عبور
shallow fording
عبور از اب کم عمق
password
اسم عبور
passavani
سند عبور
laissez passer
پروانه عبور
wading crossing
عبور از پایاب
pass
کلمه عبور
crossest
عبور کردن
passed
اجازه عبور
crosses
عبور کردن
passed
کلمه عبور
passed
گذر عبور
passed
عبور کردن
pass
اجازه عبور
penstock
مجرای عبور اب
highway user tax
مالیات حق عبور
safe-conducts
رخصت عبور
girdle traverse
عبور کمربندی
safe conduct
رخصت عبور
traffics
عبور و مرور
safe conducts
رخصت عبور
fare
هزینه عبور
fared
هزینه عبور
traversed
تراورس عبور کمربندکوهنوردی
way
راه عبور گذرگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com