English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
Other Matches
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
pedestrian guard rail جانپناه برای پیاده رو
treadway پل برای عناصر پیاده
dwelling پیاده شدن برای استراحت
dwellings پیاده شدن برای استراحت
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
transit area منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
overhaul پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
cannibalised پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
ttl استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
overhauls برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
thick Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
temporary storage فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
area support پشتیبانی منطقه
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
division support area منطقه پشتیبانی لشگر
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
pignorate پیاده
pavements پیاده رو
afoot پیاده
pavement پیاده رو
sidewalk پیاده رو
sidewalks پیاده رو
pedestrians پیاده
walkway پیاده رو
footpath پیاده رو
impledge پیاده
footpaths پیاده رو
pedestrian پیاده
footway پیاده رو
infantry man پیاده
footer پیاده رو
ganway پل پیاده رو
dismounted پیاده
infantry پیاده
foot slogger پیاده
foot infantry پیاده
on of پیاده
path پیاده رو
walk پیاده رو
side walk پیاده رو
peripatetic پیاده رو
walked پیاده رو
foot bank پیاده رو
foot bridge پل پیاده رو
walkways پیاده رو
pedestrian bridge پل پیاده رو
walks پیاده رو
paths پیاده رو
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
airmobile support party گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
alights پیاده شدن
footbridge پل پیاده روی
footbridges پل پیاده روها
alighting پیاده شدن
to ride shanks's mare پیاده رفتن
alight پیاده شدن
alighted پیاده شدن
footbridges پل پیاده روی
torero گاوباز پیاده
ganger مسافر پیاده
disembarked پیاده کردن
counterpawn پیاده متقابل
get down پیاده شدن
unset پیاده کردن
hike پیاده روی
disembark پیاده شدن
hiked پیاده روی
hikes پیاده روی
disembark پیاده کردن
promotions ترفیع پیاده
hiking پیاده روی
promotion ترفیع پیاده
pignorate پیاده شطرنج
turnable foot bridge پل پیاده رو گردان
rifle man سرباز پیاده
grabby سرباز پیاده
pedestrianism پیاده روی
mechanized پیاده زرهی
to walk . To go on foot. پیاده رفتن
humps پیاده روی
disembarkation پیاده شدن
on foot پای پیاده
disembarks پیاده شدن
on foot به صورت پیاده
dismount پیاده کردن
foot infantry پیاده نظام
foot passenger مسافر پیاده
dismounting پیاده کردن
walkabout مسافرت پیاده
walkabout گردش پیاده
zebra crossings خط عابر پیاده
zebra crossing خط عابر پیاده
hump پیاده روی
humping پیاده روی
dismantling پیاده کردن
dismantles پیاده کردن
walkabouts گردش پیاده
dismantled پیاده کردن
dismantle پیاده کردن
walkabouts مسافرت پیاده
disembarks پیاده کردن
disembarking پیاده کردن
footpad راهزن پیاده
footsoldier سرباز پیاده
disembarked پیاده شدن
demodulator پیاده کننده
demodulation پیاده کردن
disembarking پیاده شدن
dismantlement پیاده کردن
disassemble پیاده کردن
dismounts پیاده کردن
foot passenger پیاده پا رهسپار
pad دزد پیاده
pads دزد پیاده
foot slugger سرباز پیاده
wayfaring پیاده روی
pawns پیاده شطرنج
wayfarers مسافر پیاده
pawned پیاده شطرنج
pawn پیاده شطرنج
pedestrian crossing گذرگاه پیاده
infantry سرباز پیاده
implementation پیاده سازی
infantry پیاده نظام
wayfarer مسافر پیاده
banquette نیمکت پیاده رو
knight of the road راهزن پیاده
regiment of f. هنگ پیاده
impledge پیاده شطرنج
take down پیاده کردن
pedestrian crossings گذرگاه پیاده
infantry man سرباز پیاده
pawning پیاده شطرنج
armored infantry پیاده مکانیزه
armored infantry پیاده زرهی
to get off پیاده شدن از
kerb حاشیه پیاده رو
to go on foot پیاده رفتن
to pad aroad پیاده رفتن
set down پیاده کردن
kerb جدول پیاده رو
to pad it پیاده رفتن
kerbs حاشیه پیاده رو
skirmisher پیاده نظام
footbridge پل پیاده روها
kerbs جدول پیاده رو
to pad the hoof پیاده رفتن
infantryman سرباز پیاده نظام
dismantle پیاده کردن موتور
isolani پیاده ایزوله شطرنج
at walking pace با سرعت پیاده روی
dismount پیاده کردن یا شدن
to drop someone off کسی را پیاده کرن
infantryman جمعی پیاده نظام
dismount از اسب پیاده شدن
pedestrianizing پیاده روی کردن
pedestrianizes پیاده روی کردن
pedestrianized پیاده روی کردن
shin پیاده وباسرعت رفتن
disassembly پیاده کردن موتور
shins پیاده وباسرعت رفتن
pedestrianize پیاده روی کردن
pedestrianising پیاده روی کردن
pedestrianises پیاده روی کردن
pedestrianised پیاده روی کردن
infantrymen جمعی پیاده نظام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com