English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
coupon payments منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
Other Matches
perpetual bonds اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
treasury bond سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
liquidity preference theory براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
obligations اوراق قرضه
savings bond اوراق قرضه
debenture اوراق قرضه
obligation اوراق قرضه
bond اوراق قرضه
bond issue صدور اوراق قرضه
bill of oredit اوراق قرضه دولتی
government bonds اوراق قرضه دولتی
registered bond اوراق قرضه با نام
preference bonds اوراق قرضه ممتاز
yield of bonds نرخ بازده اوراق قرضه
appraisement bond اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
bearer stock سهام و اوراق قرضه بدون نام
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
bondable قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
emissions انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
bear سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
contango بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
collagteral trust bonds قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
usury گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
class b allotment کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
loaning قرضه
loan قرضه
loans قرضه
borrow pit قرضه
prest قرضه
bond سند قرضه
bearer bond سند قرضه
national debt قرضه ملی
bond predium قرضه با سود
debenture stock سهام قرضه
borrow pit محل قرضه
public debt قرضه عمومی
debenture سند قرضه
debenture سهم قرضه
coupon سند قرضه
savings bond سهام قرضه
bonus پاداش قرضه
coupons سند قرضه
bonuses پاداش قرضه
fiduciary bond قرضه شرافتی
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
debenture برگ یا سهم قرضه
interim certificates سند قرضه موقتی
bearer bond قرضه بدون نام
borrow area محل قرضه سد خاکی
mortgage bond سند قرضه گروئی
national debt burden بار قرضه ملی
fund تنخواه قرضه دولتی سهام
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
funded تنخواه قرضه دولتی سهام
security گرو سهام قرضه دولتی
bank annuities سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
at that [at that provocation] <adv.> از آن بابت
by impl <adv.> از آن بابت
behalf بابت
concern بابت
therein از ان بابت
whereat که از ان بابت
particulars بابت
thereupon <adv.> از آن بابت
subsequently <adv.> از آن بابت
consequently <adv.> از آن بابت
as a result <adv.> از آن بابت
item بابت
concerns بابت
items بابت
thereat <adv.> از آن بابت
thereat از ان بابت
hence <adv.> از آن بابت
as a result of this <adv.> از آن بابت
for that reason <adv.> از آن بابت
in this way <adv.> از آن بابت
in this vein <adv.> از آن بابت
in this wise <adv.> از آن بابت
in this manner <adv.> از آن بابت
as a consequence <adv.> از آن بابت
by implication <adv.> از آن بابت
thus [therefore] <adv.> از آن بابت
whereby <adv.> از آن بابت
insofar <adv.> از آن بابت
in consequence <adv.> از آن بابت
in this respect <adv.> از آن بابت
in so far <adv.> از آن بابت
in this sense <adv.> از آن بابت
for this reason <adv.> از آن بابت
particular redemption بابت
therefore <adv.> از آن بابت
on this score از این بابت
regards بابت باره
paticular خصوصی بابت
regard بابت باره
on my own account بابت خودم
regarded بابت باره
bondholder دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
therewith از ان بابت علاوه بر این
gigabyte یک هزار میلیون بابت
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
In this matter در این بابت [قضیه]
for ones own hand بابت خود شخص
social security contributions پرداختی بابت تامین اجتماعی
on the score of neglect بعنوان غفلت ازاین بابت
i am impatient for it ازان بابت بیطاقت هستم
callable bond نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
debenture bond برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
papering اوراق
paper اوراق
in quires اوراق
papered اوراق
papers اوراق
is he a the wiser for it ایا ازاین بابت عاقل تراست
I feel relieved because of that issue! خیال من را از این بابت راحت کردی!
standing ثابت دستورالعمل ثابت
pillotage وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
dead freight هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
government stock اوراق بهاداردولتی
treasury bonds اوراق بهادارخزانه
overhauled اوراق کردن
scraps اوراق دورانداختن
overhauling اوراق کردن
negotiable papers اوراق بهادار
negotiable instruments اوراق بهادار
overhauls اوراق کردن
printed matter اوراق چاپی
overhaul اوراق کردن
scrapper اوراق کننده
commercial papers اوراق تجارتی
scrapped اوراق دورانداختن
commerical papers اوراق تجارتی
papering اوراق بهادار
papers اوراق بهادار
scrapping اوراق دورانداختن
cannibalization اوراق کردن
securities اوراق بهادار
draft اوراق بهادار
bonds اوراق بهادار
papered اوراق بهادار
secret papers اوراق سری
substituted service اوراق دعوی
commercial bills اوراق تجارتی
document bills اوراق تجارتی
disassemble اوراق کردن
scrap اوراق دورانداختن
paper اوراق بهادار
drafts اوراق بهادار
drafted اوراق بهادار
toll thorough وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
forwarding merchant کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
portfolios موجودی اوراق بهادار
salvages اوراق کردن وسایل
scraps خرده اوراق کردن
salvaged اوراق کردن وسایل
negotiable papers اوراق قابل انتقال
government securities اوراق بهادار دولتی
securities market بازار اوراق بهادار
securities department اداره اوراق بهادار
scrap خرده اوراق کردن
scrapping نزاع اوراق کردن
scrapped نزاع اوراق کردن
overhauling اوراق کردن کامل
scrapped خرده اوراق کردن
scrapping ماشین الات اوراق
registered securities اوراق بهادار با نام
security market بازار اوراق بهادار
scrap نزاع اوراق کردن
scrap ماشین الات اوراق
junk bonds اوراق قرضهی قمارآمیز
scraps ماشین الات اوراق
junk bond اوراق قرضهی قمارآمیز
salvage اوراق کردن وسایل
salvaging اوراق کردن وسایل
scrapping خرده اوراق کردن
scrapped ماشین الات اوراق
overhauled اوراق کردن کامل
overhaul اوراق کردن کامل
scraps نزاع اوراق کردن
assumed portfolio اوراق بهادار مفروض
brokering دلال اوراق بهادار
brokered دلال اوراق بهادار
overhauls اوراق کردن کامل
documents پرونده ها [اسناد] [اوراق]
stock exchange بورس اوراق بهادار
bearer securities اوراق بهادار بی نام
scrapbooks دفتر اجناس اوراق
scrapbook دفتر اجناس اوراق
bourse [in a non-English-speaking country] بورس اوراق بهادار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com