Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
letterpress
منگنه مسوده کاغذهای کپیه پرس نامه
Other Matches
stationery
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
paper stainer
سازنده کاغذهای دیواری
file
دسته کاغذهای مرتب
filed
دسته کاغذهای مرتب
listings
کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
listing
کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
foul copy
مسوده
continuous
کاغذهای با طول زیاد که در چاپگر استفاده می شوند
drafted
طرح مسوده
scrabbler
مسوده نویس
sketchbook
کتاب مسوده
croquis
مسوده کروکی
sketchbooks
کتاب مسوده
sketched
مسوده کردن
sketches
مسوده کردن
sketch
مسوده کردن
draft
طرح مسوده
minute
مسوده یادداشت
drafts
طرح مسوده
sketch
نقشه ساده مسوده
proforma
مسوده شده فاکتورمقدماتی
sketched
نقشه ساده مسوده
sketches
نقشه ساده مسوده
copies
کپیه
copy
کپیه
copied
کپیه
copying
کپیه
copy letter book
دفتر کپیه
calk
کپیه کردن
copy book
دفتر کپیه
drawing key
کپیه نقاشی
press copy book
دفتر کپیه
copying ink
مرکب کپیه
facsimile
کپیه کردن
facsimiles
کپیه کردن
Recycle Bin
نشانهای روی صفحه نمایش ویندوزکه مانند محل نگهداری کاغذهای بیهوده است
perforations
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
straightforward copy
کپیه عین اصل
microprint
کپیه ورونوشت باندازه کوچک تر از اصل
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
electrothermal printer
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
stapler
منگنه
keypunch operator
منگنه زن
moulding press
منگنه
roller
منگنه
punches
منگنه
fringe
منگنه
fringes
منگنه
punch
منگنه
punched
منگنه
rollers
منگنه
press vice
منگنه
nippers
منگنه
nipper
منگنه
screw press
منگنه
punchist
منگنه زن
nip
منگنه
nips
منگنه
nipped
منگنه
reproducting punch
منگنه تجدیدشده
imperforate
منگنه نشده
punch press
پرس منگنه
punched hole
سوراخ منگنه
staple
سوزن منگنه
hydrostatic press
منگنه ابی
punched card
کارت منگنه
keypunch
منگنه کلیدی
numeric punch
منگنه عددی
keypunch
منگنه زدن
card punch
کارت منگنه کن
gang punch
منگنه گروهی
lever punch
منگنه اهرمی
keypunching
منگنه زنی
perforates
منگنه کردن
perforate
منگنه کردن
perforating
منگنه کردن
multiple punch
منگنه چندگانه
punching machine
دستگاه منگنه
die
قالب منگنه
puncher
منگنه کننده
punch position
محل منگنه
control punch
منگنه کنترلی
compressor
منگنه کمپرسور
compressors
منگنه کمپرسور
punch position
موضع منگنه
punching
منگنه زنی
tape punch
نوار منگنه کن
punching
منگنه کاری
double punch
منگنه مضاعف
blanck cutting
دستگاه منگنه
draw punch
منگنه کششی
drop forge
منگنه زدن
copying press
منگنه سوادبرداری
punch card
کارت منگنه
punch card
برگ منگنه
blankest
منگنه کردن
digit punch
منگنه رقمی
center punch
مرکز منگنه
hollow punch
سمبه منگنه
hollow out
منگنه کردن
hole punching
منگنه کاری
stamper
ماشین منگنه
blank
منگنه کردن
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
scratch paper
کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
blueprints
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
hectograph
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
punched card
کارت منگنه شده
twelve punch
منگنه سطر دوازدهم
printing punch
منگنه کن با قابلیت چاپ
punch card machine
ماشین کارت منگنه
paper tape punch
منگنه نوار کاغذی
reproducting punch
منگنه تولید شده
punch room
اطاق منگنه زنی
stamp mill
ماشین پرس یا منگنه
punching tool
پرس منگنه کاری
overpunch
روی هم منگنه کردن
punching die
حدیده منگنه کاری
punch plier
انبر منگنه کاری
punch paper tape
نوار کاغذی منگنه
paper tape punch
منگنه کن نوار کاغذی
card punch
دستگاه کارت منگنه
automatic punching machine
دستگاه منگنه خودکار
stamp
منگنه کردن تمبرزدن
chadless punch
منگنه بی خرده کاغذ
stamps
منگنه کردن تمبرزدن
edge punched card
کارت لب منگنه شده
gang punch
منگنه دسته جمعی
keypunch operator
متصدی منگنه زنی
punched tape
نوار منگنه شده
hot quenching
منگنه کاری داغ
hot press
منگنه ماشین اهار
rammed
دژکوب پیستون منگنه ابی
ram
دژکوب پیستون منگنه ابی
smash
بشدت زدن منگنه کردن
smashes
بشدت زدن منگنه کردن
punched paper tape
نوار کاغذی منگنه شده
fuller
منگنه شیاردار قالب گیری
double ended machine
دستگاه برشکاری و منگنه کاری
rams
دژکوب پیستون منگنه ابی
imitate
پیروی کردن کپیه کردن
imitating
پیروی کردن کپیه کردن
imitated
پیروی کردن کپیه کردن
copied
کپیه کردن رونویسی کردن
copies
کپیه کردن رونویسی کردن
copy
کپیه کردن رونویسی کردن
imitates
پیروی کردن کپیه کردن
copying
کپیه کردن رونویسی کردن
flan
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
flans
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
hard sectored
دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
flexowriter
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
punch
منگنه کردن سوراخ کردن
punched
منگنه کردن سوراخ کردن
punches
منگنه کردن سوراخ کردن
manifest
نامه
manifesting
نامه
manifested
نامه
correspoundence
نامه ها
breve
نامه
epistles
نامه
letter
نامه
carrier
نامه بر
manifests
نامه
post boy
نامه بر
epistle
نامه
letters
نامه
carriers
نامه بر
deed of endowment
وقف نامه
bylaws
ایین نامه
deed of gift
هبه نامه
corrigenda
غلط نامه
deed of conveyance
صلح نامه
packet boat
کشتی نامه بر
concession deed
امتیاز نامه
concessionary agreement
امتیاز نامه
circular letter
نامه اداری
certificate of incorporation
شرکت نامه
collins
نامه پر سود
credential
استوار نامه
decameron
داستان نامه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com