Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English
Persian
soil conservation
مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی
Other Matches
cads
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
represent
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represented
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represents
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
baying
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bay
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
grader
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
prepare
مهیا ساختن مجهز کردن
prepares
مهیا ساختن مجهز کردن
preparing
مهیا ساختن مجهز کردن
localization
تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
designs
مشخصاتی برای طراحی یک محصول
design
مشخصاتی برای طراحی یک محصول
products
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
products
محصول تولید شده برای فروش
product
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
product
محصول تولید شده برای فروش
readying
مهیا کردن حاضر کردن
readies
مهیا کردن حاضر کردن
readied
مهیا کردن حاضر کردن
ready
مهیا کردن حاضر کردن
personalize
تنظیم یا تط بیق یک محصول برای کاربر خاص
developments
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
materials
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
material
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
dummies
محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
dummy
محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
mock-up
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
modular
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر
mock-ups
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
presented
مهیا
presents
مهیا
presenting
مهیا
present
مهیا
ASF
قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW
multimedia
محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو
providers
مهیا کننده
provider
مهیا کننده
unlimber
مهیا شدن
prone
مهیا درازکش
pos
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
epos
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
bound
عازم رفتن مهیا
short order
خوراکی که زود مهیا میشود
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
ApacheÔ HTTPD
معروفترین محصول نرم افزاری وب سرور که مانند یک بزرگراه آماده است و به شما برای نصب وب سرور امکان میدهد
original equipment manufacturer
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
produce
تولید کردن محصول
produces
تولید کردن محصول
produced
تولید کردن محصول
intraspecific
شامل گروه بخصوصی
intraspecies
شامل گروه بخصوصی
it is particularly difficult
یک اشکال بخصوصی دارد
sectionalism
طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
bulbed cherrylock rivet
نوع بخصوصی پرچ کور
Methodism
پیروی از متد یا روش بخصوصی
ward heeler
کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
unclassified
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
in the irons
سوار اسب بخصوصی شدن
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
periods
منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
monomaia
جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
period
منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
career woman
زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
career women
زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
stenophagous
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
stenohaline
زیست کننده در اب شور به غلظت بخصوصی
but for income
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
iso product curve
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
referendum
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referenda
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
subschema
زیرمجموعه با تغییر شکل دیدگاه منطقی از شمای پایگاه داده که مورد نیاز برنامه کاربردی استفاده کننده بخصوصی میباشدزیرشمای
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
returned
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoing
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
yield
محصول
product
محصول
products
محصول
yielded
محصول
yields
محصول
commodities
محصول
crops
محصول
fabrics
محصول
lines
محصول
harvests
محصول
line
محصول
harvest
محصول
harvested
محصول
outputs
محصول
cropped
محصول
total product
محصول کل
output
محصول
fabric
محصول
proceeds
محصول
return
[on something]
محصول
crop
محصول
commodity
محصول
production
فراورده محصول
incross
اولادیا محصول
turn over
محصول بازده
intermediate product
محصول واسطه
production
تولید محصول
volatility product
محصول فرار
productions
فراورده محصول
by-products
محصول ضمنی
by-products
محصول فرعی
high grade product
محصول درجه یک
gross yield
محصول ناخالص
production
محصول عمل
productions
محصول عمل
by-product
محصول ضمنی
cash crop
محصول فروشی
home-grown
محصول خانه
by-product
محصول فرعی
productions
تولید محصول
product capabilities
خواص محصول
product differentiation
تفاوت محصول
product diversification
تنوع محصول
diversity of product
تنوع محصول
finished product
محصول نهائی
fission product
محصول انشقاق
yielded
محصول حاصل
universal product code
کد جامع محصول
models
گونه یک محصول
distillate
محصول تقطیر
fehling reagent
محصول فهلینگ
toiling
محصول رنج
branding
نام محصول
toil
محصول رنج
last year's produce
محصول پارسال
brand
نام محصول
eluate
محصول شویش
emblements
محصول زمین
toiled
محصول رنج
yield
محصول حاصل
models
نوع یک محصول
foison
محصول فراوان
outputs
برونداد محصول
model
نوع یک محصول
mass market product
محصول پر فروش
fehling solution
محصول فهلینگ
product liability
مسئولیت محصول
output
برونداد محصول
crop rent
اجاره محصول
product differentiation
اختلاف محصول
product mix
ترکیب محصول
model
گونه یک محصول
modelled
گونه یک محصول
modelled
نوع یک محصول
yields
محصول حاصل
program product
محصول برنامه
modeled
گونه یک محصول
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com