Dictiornary-Farsi | موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
lipotropic	موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند


Other Matches

lipoma	تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble	قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
pseudoscience	مجموعه تئوریها وفرضیه هاوروشهایی که بغلط علمی قلمداد میگردند
wing reactions	واکنشهای بال
phobic reactions	واکنشهای هراس
acid base reactions	واکنشهای اسید- باز
degreasing	پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
chain react	دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
chain react	تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
anticatalyst	مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
moustaches	سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
fattest	چربی چربی دار
fatter	چربی چربی دار
fats	چربی چربی دار
fat	چربی چربی دار
active material	موادی که خاصیت تجزیه دارند
ingesta	موادی که داخل بدن رفته
dump	موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
amylose	موادی که از تجزیهء نشاسته بدست میایند بفرمول X
blacktop	موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
free issue materials	موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
copyrights	عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyright	عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
admixtures	موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
cryoelectronic storage	یک وسیله ذخیره شامل موادی که در دماهای بسیار پایین بعنوان هادیهای عالی عمل می کنند
control rod	میله لوله یا صفحهای درهسته شناسی که حاوی موادی است که نوترونها رابسرعت جذب میکند
potential substitution	حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
antihistamine	موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
supporting goods	موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
pop down menu	که روی موادی که روی صفحه وجود دارند نشان داده میشود
admitance	دخول
entry	دخول
introit	دخول
admissions	دخول
intrusions	دخول
ingoing	دخول
ingress	دخول
infare	دخول
intromission	دخول
incoming	دخول
admission	دخول
entree	دخول
penetration	دخول
arrival	دخول
arrivals	دخول
intrusion	دخول
introgression	دخول
key entry	دخول کلیدی
intrusiveness	دخول سرزده
admittance	ورود دخول
inlet	ورود دخول
intravasation	دخول ابگونهای در
insinuation	دخول غیرمستقیم
ingress and egress	دخول و خروج
entry side	جهت دخول
entering through	مجرای دخول
entry plan	طرح دخول به سر پل
inlets	ورود دخول
admitance	اجازهء دخول
entry instruction	دستورالعمل دخول
entry condtion	شرط دخول
consummation of marriage	دخول در زناشویی
entry point	نقطه دخول
obtrusiveness	دخول ناخوانده
access	اجازه دخول
accessed	اجازه دخول
login	دخول به سیستم
accesses	اجازه دخول
impervious	مانع دخول
reebtry	دخول مجدد
log on	دخول به سیستم
accessing	اجازه دخول
inclusion	دخول شمول
water tight	مانع دخول اب
watertight	مانع دخول اب
accession	دخول پیشرفت
reentrance	دخول مجدد
log in	دخول به سیستم
obtrusion	دخول ناخوانده
greasily	با چربی
fattest	چربی
fatness	چربی
thin	کم چربی
creaminess	چربی
thinned	کم چربی
thinners	کم چربی
thinnest	کم چربی
thins	کم چربی
fat	چربی
fats	چربی
fatter	چربی
adiposeness or diposity	چربی
greasy	چربی
myelin	چربی پی
meager	بی چربی
lubricous	چربی
oils	چربی
oiling	چربی
oil	چربی
lipid	چربی
lipide	چربی
greasing	چربی
meagre	بی چربی
fatless	بی چربی
grease	چربی
greasiness	چربی
oiliness	چربی
greased	چربی
hilum	محل دخول رگ وپی
mattriculation	دخول در دانشکده یادانشگاه
keyboard enirv	دخول صفحه کلیدی
let in	اجازه دخول دادن
ingress	حق دخول اجازه ورود
to let in	اجازه دخول دادن
intrant	دخول رسمی وقانونی
insinuation	نفوذ دخول تدریجی
inlets	خور راه دخول
passport	وسیله دخول کلید
passports	وسیله دخول کلید
entrancing	حق ورود دروازهء دخول
catch	بل گرفتن دخول پارو در اب
entrance	حق ورود دروازهء دخول
enter	اجازه دخول دادن
entrances	حق ورود دروازهء دخول
entered	اجازه دخول دادن
entranced	حق ورود دروازهء دخول
inlet	خور راه دخول
tight	مانع دخول هوا یا اب
enters	اجازه دخول دادن
tighter	مانع دخول هوا یا اب
tightest	مانع دخول هوا یا اب
lipotropic	چربی سوز
wool grease	چربی پشم
lipoid	شبه چربی
whipping cream	خامهی پر چربی
lipomatous	چربی مانند
fatty	چربی مانند
grease	روغن چربی
sebaceous	چربی دار
greased	روغن چربی
skim milk	شیر بی چربی
greasing	روغن چربی
suint	چربی پشم
vegtable fat	چربی گیاهی
lard	چربی خوک
lipuria	چربی در پیشاب
wool fat	چربی پشم
lipophilic	چربی گرای
lipophilic	چربی دوست
comedo	چربی دانه
flense	چربی گرفتن از
blackheads	چربی دانه
leather head	چربی دانه
fat is insoluble in water	چربی در اب حل نمیشود
adipocere	چربی لاش
adipic	وابسته به چربی
grease trap	چربی گیر
degreasing	اب کردن چربی
blackhead	چربی دانه
adipose tissue	بافت چربی
grease trap	بازیابی چربی
aliphatic	چربی دار
animal fat	چربی حیوانی
fattiness	خاصیت چربی
casein	پنیر بی چربی
intrusions	دخول سرزده و بدون اجازه
matriculation	دخول یا نام نویسی در دانشگاه
competition clause	شرط ممانعت از دخول دیگران
manhole	محل دخول استوانهای شکل
manholes	محل دخول استوانهای شکل
initiatory	دخولی وابسته به ایین دخول
intrusion	دخول سرزده و بدون اجازه
twelve tables	الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
saturated fat	چربی اشباع شده
saturated fats	چربی اشباع شده
unsaturated fat	چربی اشباع نشده
lubricity	شهوانی بودن چربی
emulsioning	ذرات چربی دراب
lipolysis	تجزیه وتحلیل چربی
blobber	چربی یاپیه نهنگ
fatback	چربی پشت خوک
adipose tissue	چربی حیوانی پیه
emulsioned	ذرات چربی دراب
greasily	به شکل روغن یا چربی
emulsion	ذرات چربی دراب
emulsions	ذرات چربی دراب
tighter	کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
tightest	کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
reentry phase	مرحله دخول مجدد موشک درجو
this ticket admits one	با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
introsusception	دخول بخشی از روده در بخش دیگر
intussusception	دخول بخشی از روده در بخش دیگر
tight	کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
blubbering	چربی اوردن هایهای گریستن
poly unsaturated fat	پلی چربی اشباع نشده
butyrometer	الت سنجش چربی شیر
blubbered	چربی اوردن هایهای گریستن
blubber	چربی اوردن هایهای گریستن
lard	گوشت خوک چربی زدن
blubbers	چربی اوردن هایهای گریستن