Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
anaerobe
موجود غیر هوازی
Other Matches
polymorph
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
anaerobe
بی هوازی
aerobics
هوازی
aerobiosis
هوازی
aerobic
هوازی
anaerobic
بی هوازی
epiphyte
گیاه هوازی
synoptic chart
نقشه هوازی
aerobe
میکروب هوازی
aerobic bacteria
باکتری هوازی
aerophyte
گیاه هوازی
aerobic power
توان هوازی
aerobic organisms
موجودات هوازی
maxvo
حداکثر توان هوازی
implied malice
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
inoperculate
یکی ازشکم پایان هوازی
available
موجود
bound
موجود
on hand
موجود
existing
موجود
in store
موجود
life
موجود
lives
موجود
inesse
موجود
disposal
موجود
to the fore
موجود
existent
موجود
entity
موجود
handier
موجود
going
موجود
handy
موجود
handiest
موجود
stocked
موجود
extant
موجود
stock
موجود
entities
موجود
presents
موجود اماده
presenting
موجود اماده
presented
موجود اماده
availability
موجود بودن
available balance
مانده موجود
available goods
کالاهای موجود
gremlins
موجود وهمی
inexistent
غیر موجود
gremlin
موجود وهمی
fleet in being
ناوگان موجود
biotype
موجود همزیست
existing circumstances
شرایط موجود
effective strength
استعدادرزمی موجود
present
موجود اماده
spot goods
کالاهای موجود
to have in stock
موجود داشتن
real
واقعی موجود
to be there
موجود بودن
wight
موجود زنده
records available
اطلاعات موجود
thing
لباس موجود
ready money
پول موجود
status quo
وضع موجود
frees
موجود در دیسک یا حافظه
available supply rate
نواخت اماد موجود
microorganisms
موجود ذره بینی
nonentity
چیز غیر موجود
nonentities
چیز غیر موجود
organism
ترکیب موجود زنده
organisms
ترکیب موجود زنده
undertones
ته صدا موجود در زمینه
undertone
ته صدا موجود در زمینه
free
موجود در دیسک یا حافظه
freed
موجود در دیسک یا حافظه
freeing
موجود در دیسک یا حافظه
water hardness
[میزان املاح موجود در آب]
all available
تمام توپخانه موجود
hemophile
موجود خون دوست
superman
موجود مافوق انسان
virtual
موجود بالقوه تقدیری
uric
موجود در ادرار پیشابی
stock accounting
حساب کالاهای موجود
hygroscopic moisture
رطوبت موجود در هوا
supermen
موجود مافوق انسان
preexistent
ازلیت موجود از قبل
polyembryony
موجود چند جنینی
being
موجود زنده شخصیت
on hand
وسایل موجود درانبار
dermatome
قسمت خارجی یک موجود
clara
هدف موجود نیست
built in
موجود در داخل چیزی
back order
اماد غیر موجود
extant
نسخهء موجود و باقی
The root of exisiting differences.
ریشه اختلافات موجود
microorganism
موجود ذره بینی
biogenic
موجد موجود زنده
moisture content
درصد رطوبت موجود در خاک
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
solute
جسم حل شده موجود در محلول
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
hydrotaxis
واکنش موجود زنده نسبت به اب
avaiiability
موجود بودن بدرد خوردن
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops
مهمات موجود در دست یگانها
ammunition available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
symbiont
موجود زنده اجتمای یا همزی
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
humus
موار الی موجود در خاک
humidity
میزان بخار اب موجود درهوا
menus
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
satyrs
موجود نیمه انسان ونیمه بز
taxis
واکنش موجود زنده در برابرگرایش
ubiquitous
همه جا حاضر موجود درهمه جا
banshee
موجود وهمی بشکل روح
menu
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
latent
اضافه ازفرفیت بار موجود
satyr
موجود نیمه انسان ونیمه بز
banshees
موجود وهمی بشکل روح
availability edit
بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
set up
انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
background
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
backgrounds
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
biont
واحد مستقل موجود زنده سلول
There are no tickets available for tonight .
بلیط برای امشب موجود نیست
We dont have it in stock .
این جنس موجود نیست ( نداریم )
halobiont
موجود زیست کننده دراب شور
keratin
ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
sops
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
preexist
ازلی بودن قبلا موجود شدن
sop
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
nucleon
پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
line item
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
sylph
روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
armament
جنگ افزار موجود روی وسیله
armaments
جنگ افزار موجود روی وسیله
radicalism
اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
zapping
حذف داده موجود در فضای کاری
addressability
کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
abiogenesis
ایجاد موجود زنده از موادبی جان
zapped
حذف داده موجود در فضای کاری
zaps
حذف داده موجود در فضای کاری
zap
حذف داده موجود در فضای کاری
intravenously
موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
intravenous
موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
maximal oxygen uptake
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
delivery forecast
پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
gamodeme
نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
backtab
برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
recombinant
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
stare decisis
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
staged crews
خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
net storage
انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
peripheral
فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
resource
تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
aprFs-ski
فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
To pool resources to gether .
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
To preserve the status quo .
وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
victualling bill
پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
terpene
هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
gene
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
metabolism
تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
subject to being unsold
فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
formalism
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
metabolisms
تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
fixes
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
anticatalyst
مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
riparian law
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
fix
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
genes
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
prtsc
کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
short lot
کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
proprioceptive
تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
insertion loss
توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
window
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
stenotherm
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
parabiosis
برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
window
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
symbion
موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
transmigration
حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
analog
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
size
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
set up
برنامهای که به کاربر در تشخیص کامپیوتر یا نرم افزار موجود کمک میکند
analogues
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
mock-up
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
geneva stop
کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
analogue
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
share
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
analog
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
mock-ups
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
real memory
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
shares
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
spellcheck
بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
fullest
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
full
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
drawbore
کنگرههای موجود بین کام وزبانه که باهم جفت شده ومحکم میشود
topology
که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com