Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
credit union
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
Other Matches
finance house
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance company
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
fescue
چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
tracking symbol
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
loader
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
microspacing
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
disposable personal income
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
controlling company
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
academic freedom
آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
logical
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
artificial persons
اشخاص حقوقی
person perception
ادراک اشخاص
natural persons
اشخاص طبیعی
many people
خیلی اشخاص
knowledge of persons
شناسایی اشخاص
few men
اشخاص کمی
persona
اشخاص یک کتاب
omnium gatherum
مجموعه اشخاص
many persons
خیلی اشخاص
these people
این اشخاص
personae
اشخاص یک کتاب
personas
اشخاص یک کتاب
displaced persons
اشخاص پناهنده
many a man
بسا اشخاص
great persons
اشخاص بزرگ
so many menŠso many minds
هر چه اشخاص بیشتر
inter alia
میان اشخاص دیگر
blacklists
صورت اشخاص بدحساب
criss-crosses
امضای اشخاص بیسواد
blacklisting
صورت اشخاص بدحساب
adhominem
حمله یا اعتراض به اشخاص
blacklisted
صورت اشخاص بدحساب
blacklist
صورت اشخاص بدحساب
criss-cross
امضای اشخاص بیسواد
through the grapevine
<idiom>
از اشخاص دیگری پرسیدن
panels
صورت اسامی اشخاص
withindoors
اشخاص داخل منزل
criss-crossing
امضای اشخاص بیسواد
panel
صورت اسامی اشخاص
offences against persons
جرائم بر علیه اشخاص
criss-crossed
امضای اشخاص بیسواد
play off
<idiom>
رفتار مختلف با اشخاص
to suck eggs
اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
dog paddle
شنای اشخاص مبتدی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
sucker list
<idiom>
لیستی از اشخاص ساده لوح
high-powered
مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
lonely hearts
اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
he is not of that type
ازان قبیل اشخاص نیست
common touch
استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
interested parties
اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
subjects of international law
اشخاص حقوق بین الملل
dma
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
round up
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
One must not judge by appearances .
بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
apportionment
تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
intelligentsia
اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
dais
سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
smallness
کوچکی
pettiness
کوچکی
exiguity
کوچکی
littleness
کوچکی
tininess
کوچکی
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
covenantor
اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
damage
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
mixed laws
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
get one's own way
<idiom>
اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
emigration
درون کوچکی
bouncers
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
infants
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infant
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bouncer
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
detailing
بخش کوچکی از یک شرح
microcephalia
سر کوچکی جمجمه کوچک
epsilon
مقدار کوچکی از هر چیز
overlays
بخش کوچکی از برنامه
overlaying
بخش کوچکی از برنامه
overlay
بخش کوچکی از برنامه
detail
بخش کوچکی از یک شرح
(not a) ghost of a chance
<idiom>
حتی یک شانس کوچکی
governesses
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actors
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
cards
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
he has a small p in shimran
او ملک کوچکی درشمیران دارد
dollies
چرخ کوچکی شبیه قرقره
card
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
parcel
دسته قطعه کوچکی از زمین
dolly
چرخ کوچکی شبیه قرقره
parcels
دسته قطعه کوچکی از زمین
landaulet n
گردونه کوچکی که پوششی دارد
lobular
شبیه قطعه کوچکی از چیزی
puniness
تازه کاری جوانی کوچکی
vestries
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon
ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestry
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
restrict
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricts
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scout
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scouts
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
restricting
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
vampires
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampire
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
doodads
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
copsewood
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
slabs
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
slab
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
salami technique
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
coppice wood
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
lockets
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
centriole
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
doodad
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
leprechaun
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
feather-bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
altar-niche
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
holm
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
undergrowth
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
gablet
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
superscript
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
ligule
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
bronchial tubes
برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
vacuole
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
ether
مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
lanternpinion
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
kilderkin
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
clipboard
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
rockoon
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
clipboards
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
pin
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
junctions
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
junction
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
vanity boxŠcaseŠor bag
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
swagger cane
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
estuary
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuaries
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
handcar
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
arrow pointer
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
vaude
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
epicanthus
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
sachets
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachet
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
utilitarianism
بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
anlage
اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
accelerating pump
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
etna
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
gainings
درامد
proceeds
درامد
makings
درامد
admissions
درامد
means
درامد
admission
درامد
hatches
درامد
hatched
درامد
prelusion
درامد
returning
درامد
remunerative
پر درامد
revenue
درامد
return
درامد
it wasprologue to the nextmove
درامد
income
درامد
earning
درامد
hatch
درامد
returned
درامد
returns
درامد
emolument
درامد
comings in
درامد
emoluments
درامد
earnings
درامد
total revenue
درامد کل
total income
درامد کل
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
punched
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punches
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
erase
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
packs
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
platelet
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
pack
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
middle ear
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com