Dictiornary-Farsi | موقعیت یابی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
position finding	موقعیت یابی


Search result with all words

space orientation	موقعیت یابی فضایی
spatial orientation	موقعیت یابی فضایی
Other Matches

involution	توان یابی قوه یابی
cartesian coordinates	سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
sofar	سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
relative plot	موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
air position	موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
localization	موضع یابی
ranging	مسافت یابی
knowledge acquisition	آگاهی یابی
castaways	عمق یابی
attainment	دست یابی
cost finding	ارزش یابی
debugger	اشکال یابی
attainments	دست یابی
calibration	خصلت یابی
direction finding	جهت یابی
error detection	خطا یابی
i. and evdevolution	توان یابی
goniometry	زاویه یابی
fringing	ریشه یابی
interpolation	میان یابی
fault finding	عیب یابی
insinuation	رخنه یابی
fault diagnosis	عیب یابی
fault detection	عیب یابی
factoring	عامل یابی
positioning	موقع یابی
addressing	نشانی یابی
marketing	بازار یابی
patterning	طرح یابی
termination	پایان یابی
orientating	جهت یابی
orientates	جهت یابی
orientate	جهت یابی
achievement	دست یابی
interpolations	میان یابی
interpolations	درون یابی
interpolation	درون یابی
levelling	ارتفاع یابی
trapping	غلط یابی
castaway	عمق یابی
edgings	حاشیه یابی
edging	حاشیه یابی
extrapolations	برون یابی
extrapolation	برون یابی
achievements	دست یابی
locations	مکان یابی
location	مکان یابی
surveyed	زمینه یابی
surveys	زمینه یابی
matchmaking	زوج یابی
troubleshooting	اشکال یابی
summation	مجموع یابی
sourcing	منابع یابی
acquisition	هدف یابی
acquisitions	هدف یابی
orientation	جهت یابی
troubleshooting	عیب یابی
range finding	مسافت یابی
quadricycle	چهارچرخه یابی
signal detection	علامت یابی
accessing	دست یابی
accesses	دست یابی
accessed	دست یابی
access	دست یابی
obstacle sense	حس مانع یابی
survey	زمینه یابی
mark sensing	نشان یابی
extrapolate	برون یابی کردن
interpolate	درون یابی کردن
interpolated	درون یابی کردن
interpolates	درون یابی کردن
interpolating	درون یابی کردن
extrapolated	برون یابی کردن
extrapolating	برون یابی کردن
trace	رد یابی کردن نشان
traced	رد یابی کردن نشان
traces	رد یابی کردن نشان
extrapolates	برون یابی کردن
frigid manners	اطوارخنک یابی مزه
target aquisition	سیستم هدف یابی
survey tests	ازمونهای زمینه یابی
direction finding aerial	انتن جهت یابی
direction finding station	پست جهت یابی
excitor	عصب یابی محرک
extender board	وسیله عیب یابی
radio direction finding	جهت یابی بی سیم
flash ranging	مسافت یابی نوری
parallel access	با دست یابی موازی
maximum direction finding	جهت یابی حداکثر
item scaling	مقیاس یابی پرسشها
job costing	هزینه یابی کار
marginal costing	هزینه یابی نهایی
marginal costing	هزینه یابی نهائی
locate mode	باب مکان یابی
random processing	با دست یابی تصادفی
direction finding	جهت یابی کردن
direction finding	سمت یابی کردن
sound ranging	مسافت یابی صوتی
plumb	ژرف یابی کردن
performance evaluation	ارز یابی کارایی
three dimensional direction finding	جهت یابی فضایی
ranging	مسافت یابی کردن
absurdities test	ازمون مهمل یابی
acoustic minehunting	مین یابی صوتی
aerial target aquisition	هدف یابی هوایی
attitude survey	زمینه یابی نگرش
continuous levelling	تراز یابی پیوسته
cost centre	مرکز هزینه یابی
cost unit	واحد هزینه یابی
ranging pole	شاخصهای مسافت یابی
localization of function	موضع یابی کارکرد
spot	مسافت یابی کردن
sounds	عمق یابی کردن
spots	مسافت یابی کردن
soundest	عمق یابی کردن
sounded	عمق یابی کردن
sound	عمق یابی کردن
quick access	با دست یابی تند
detailing	یات و مسیر یابی
detail	یات و مسیر یابی
berth	موقعیت جا
berths	موقعیت جا
berthing	موقعیت جا
berthed	موقعیت جا
locations	موقعیت
situs	موقعیت
sites	موقعیت
situations	موقعیت
situation	موقعیت
line of position	خط موقعیت
lodgment	موقعیت
lodgment or lodge	موقعیت
orientation	موقعیت
site	موقعیت
sited	موقعیت
occasioning	موقعیت
positioned	موقعیت
position	موقعیت
location	موقعیت
condition	موقعیت
occasioned	موقعیت
occasions	موقعیت
occasion	موقعیت
knotty pate	ادم خرف یابی کله
paramorphous	دارای خاصیت تغییر یابی
snip	ادم کوچک یابی اهمیت
tomnoddy	ادم خرف یابی کله
disinterestedly	ازروی بی طرفی یابی علاقگی
paramorphic	دارای خاصیت تغییر یابی
snipped	ادم کوچک یابی اهمیت
costing and pricing	هزینه یابی و قیمت گذاری
eventration	جنین بی شکم یابی روده
echo sounding	عمق یابی انعکاس صوت
an unerring aim	نشان درست یابی خطا
dumb barge	کرجی بی بادبان یابی موتور
inelegantly	ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
snipping	ادم کوچک یابی اهمیت
stramline flow	جریان موازی یابی ممانعت
position buoy	بویه موقعیت
bit position	موقعیت ذره
point guard	موقعیت گارد
pertinency	موقعیت شایستگی
pertinence or nency	دخل موقعیت
benzylic position	موقعیت بنزیلی
pertinence	موقعیت شایستگی
endo position	موقعیت اندو
page orientation	موقعیت صفحه
positioning	تثبیت موقعیت
forward position	موقعیت رو به جلو
footing	موقعیت وضع
situation	موقعیت حالت
exoposition	موقعیت اگزو
ground position	موقعیت زمینی
firing position	موقعیت احتراق
d. of a situation	موقعیت باریک
monopoly position	موقعیت انحصاری
situations	موقعیت حالت
advantage ground	موقعیت خوب
print position	موقعیت چاپ
case	وضعیت موقعیت
cases	وضعیت موقعیت
orientation	تشخیص موقعیت
social status	موقعیت اجتماعی
point	محل یا موقعیت
positioned	شکل موقعیت
orientation	تعیین موقعیت
stimulus situation	موقعیت محرک
position	شکل موقعیت
storage location	موقعیت انباره
plotted	نقطه موقعیت
social situation	موقعیت اجتماعی
situation of a building	موقعیت ساختمان
configurations	وضعیت یا موقعیت
configuration	وضعیت یا موقعیت
radar location	موقعیت رادار
lies	موقعیت چگونگی
lied	موقعیت چگونگی
lie	موقعیت چگونگی
circumstantial	مربوط به موقعیت
status	اهمیت یا موقعیت