English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (5 milliseconds)
English Persian
i am not made of salt مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
Other Matches
the tree sheltered us fromrain درخت مارا ازباران پناه داد
i am pushed for money هستم
am هستم
I'm من هستم
i feel گرسنه هستم
we owe him for his services خدمات او هستم
I'm your age. من هم سن شما هستم.
I'm thirsty. من تشنه هستم.
I'm hungry. من گرسنه هستم.
iam d. to go ارزومندرفتن هستم
i am under obligation to him من ممنون او هستم
I am sure that ... من مطمئن هستم که ...
i have not a dry t. on me سر تا پا خیس هستم
own a house دارای خانهای هستم
iam in bad خیلی در تنگی هستم
Next to you I'm slim. در مقایسه با تو من لاغر هستم.
Join the club! من هم درشرایطی مشابه هستم !
I am at your disposal. من دراختیار تان هستم
i await you منتظر شما هستم
i a with you on that matter من در ان موضوع با شماموافق هستم
feet dry روی هدف هستم
i maintain قائل هستم به اینکه ...
i feel sleepy خواب الود هستم
i am at your service در خدمت شما هستم
I am certain of it. من درباره اش مطمئن هستم.
i am bend on going مصمم هستم بروم
i own that house من صاحب ان خانه هستم
i pause for a reply منتظر پاسخ هستم
i am under obligation to him زیر بارمنت او هستم
I am on intimate terms with one of the ministers . با یکی از وزراء نزدیک هستم
i am about that من در این خصوص دلواپس هستم
I feel like a fifth wheel. من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
i am impatient for it ازان بابت بیطاقت هستم
i am in a hurry for it عجله دارم یا در شتاب هستم
i owe him & پنج لیره به او بدهکار هستم
I've been here for five days. پنج روزه که من اینجا هستم.
iam a for his life برای جانش دل واپس هستم
I come from Iran . I am Iranian. من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
I am a strange in this town. دراین شهر غریب هستم
That is my line ( field ) . خودم این کاره هستم
I'll be happy to help [assist] you. من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I'm full. من سیر شدم [هستم] . [اصطلاح روزمره]
I'm looking forward to seeing you again. منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I agree with you completely. من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I look forward to receiving your reply. من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
It seems I am not welcome (wanted) here. مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I know the area more or less . کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am your humble servant . I defer to you . من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I am the bread winner of the family . نان آور خانه ( خانواده ) هستم
I am very orderly and systematic in my work . درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
i wrote as neatly as he did من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I have done my homework. I know how to cope . من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
I'm really looking forward to the weekend. من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
iam so tired that i cannot eat چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
steadiest فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
My only problem is money . تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
steadies فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry. سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
steadied فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
No one sent me, I am here on my own account. هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
I am prepared for any eventuality. برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
steadying فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I very much look forward to meeting you soon. من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm dying to know what happened. خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I'm old enough to take care of myself. من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
Can you show me on the map where I am? آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
I am a great believer in using natural things for cleaning. من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
holding در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
how much do i owe you چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
I´m as hungry as a horse. آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
feet wet من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i suffer from headache سردرد دارم دچار سردرد هستم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com