English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
to rough a horse's shoes میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
Other Matches
to take action to prevent [stop] such practices اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
gaiting strap تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
scrambler وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
thrusting فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
straight line coding برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
keystroke برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
in order to prevent برای جلوگیری کردن
inorder to برای اینکه
in order to ... برای [اینکه]
because برای اینکه
in order that برای اینکه
to the end that برای اینکه
for برای اینکه
so as to برای [اینکه]
so that برای اینکه
dyke دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dykes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
kyanize باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
copy protect یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
dikes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to avoid distortion of the results [produced] by ... برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
inorder to به خاطر اینکه برای
in order that i may go برای اینکه بروم
in order that he may go برای اینکه برود
what with <idiom> برای اینکه ،درنتیجه
sunscreen کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreens کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
bailout کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد]
buffer امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
in orders that it may beeasier برای اینکه اسان تر شود
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
fly net پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
maintenance مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
infibulation چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
bulk head دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
boundary جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
boundaries جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
benifit of elergy امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
we eat that we may live میخوریم برای اینکه زنده باشیم
euphonically برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
spill wind سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
our offer to render a service حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
windbreaks درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreak درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
mercerize موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
radiation shield وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
fail safe system سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
encoding روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
sealsking نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
balances برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
dirty bit برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
balance برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
to paynize wood چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
to garble the coinage مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
normal روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
analysis بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
cancels کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
assembler پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
cts CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
cancel کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
habeas corpus میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
parity برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
bacteriolysis مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
wire locking بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
anti spin سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
concentrates ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
ends نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
to nick a horse's tail بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
to sweat coins مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
concentrate ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
unmount برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
rogue value موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
ended نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
end نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
dataset سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
reset برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
interword spacing فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
resets برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
help کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
processes کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
verifier وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
helps کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
fibre ribbon ریبون مخصوص ساخته شده برای چاپگر
helped کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
burn notice علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
retrospective parallel running اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
ended ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
shield صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
negative سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
syntax مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
end ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ends ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
negatives سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
shields صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
theory of epigensis فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
macs کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
mac کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
server کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد
packages برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
packaged برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
package برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
DSP مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
semaphore مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
locknut قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
returning کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
dead دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
returned کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
flu flu تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
floo floo تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
labelled چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
envelope چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
envelopes چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
flow diagram نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flowchart نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
labeling چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
label چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
labels چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
joggling بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
smoke test بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
enquiry کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
claim frame فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
ablegate مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
marshall plan طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
spacer امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
redirecting حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
burned کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
redirected حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
capturing حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
captures حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capture حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
zones ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
hybrid circuit ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
zone ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
cells ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
heads up در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
DCD سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
to prove my vow i give my hand برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
slip up سرخوردن
skidded سرخوردن
glissade سرخوردن
skid سرخوردن
sideslip سرخوردن
skids سرخوردن
to be disillusioned سرخوردن
glide سرخوردن
glides سرخوردن
slip-ups سرخوردن
slip-up سرخوردن
skidding سرخوردن
glided سرخوردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com