| Total search result: 202 (12 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| desk |
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها |
| desks |
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| com |
پسوندی که به معنای این است که نام میدان اینترنت یک شرکت است و معمولاگ پایه آن در آمریکاست |
| tracer |
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده |
| tracers |
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده |
| document |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
| documenting |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
| documented |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
| recorder |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
| write |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد |
| writes |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد |
| recorders |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
| write |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد |
| writes |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد |
attribute  |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
| attributes |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
| attributing |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
| photodigital memory |
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار |
| scrawl |
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن |
| scrawls |
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن |
| scrawled |
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن |
| scrawling |
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن |
| write protect |
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن |
| letterhead |
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است |
| letterheads |
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است |
| compaq computer corporation |
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر |
| cartographer |
رسام |
| cartographers |
رسام |
| plotter |
رسام |
| tracers |
رسام |
| tracer |
رسام |
| plotters |
رسام |
| drum plotter |
رسام طبله |
| photo plotter |
رسام نوری |
| tracers |
مهمات رسام |
| tracer |
مهمات رسام |
| color trace recorder |
رسام رنگی |
| ink plotter |
رسام مرکبی |
| incremental plotter |
رسام نموی |
| data plotter |
رسام داده ها |
| electrostatic plotter |
رسام الکترواستاتیکی |
| digital plotter |
رسام دیجیتالی |
| flatbed plotter |
رسام مسطح |
| drum plotter |
رسام استوانهای |
| x y plotter |
رسام مختصاتی |
| pen plotter |
قلم رسام |
| light pens |
رسام نور |
| light pen |
رسام نور |
| tracer shell |
گلوله رسام |
| tracing routine |
روال رسام |
| vibrograph |
رسام نوسان |
| plotter repeatability |
قابلیت برگشت رسام |
| constituent company |
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر |
| limited company |
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی |
| peer to peer network |
شبکه همراه به همراه |
| encipher |
برمز نوشتن رمز نوشتن |
| pantograph |
دستگاه رسام قابل تنظیم |
| flat bed plotter |
رسام با بستر تخت مسطح |
| ink |
رسم خط وط روی کاغذ به وسیله رسام |
| inks |
رسم خط وط روی کاغذ به وسیله رسام |
| B: |
معمولاگ فلاپی دیسک درایو |
| audio |
و معمولاگ در کامپیوترهای خانگی استفاده میشود |
| international finance corporation |
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است |
| parent company |
شرکت مادر شرکت مرکزی |
| private |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
| privates |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
| to a. letter |
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان |
| outsource |
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی |
| dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
| undoes |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
| undo |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
| DVD |
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد |
| hard clip area |
حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند |
| self- |
سیستمی که معمولاگ در هنگام شروع بررسیهای ابتدایی را انجام میدهد |
| reference |
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر |
| tessellate |
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث |
| references |
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر |
| plotters |
رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند |
| plotter |
رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند |
| din |
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها |
| random access |
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند |
| bios |
که معمولاگ شامل کنترل صفحه نمایش و صفح کلید و دیسک درایوهاست |
| component |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
| components |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
| paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
| desktop |
میله وضعیت که معمولاگ در امتداد دکمهای از صفحه ویندوز نشان داده میشود |
| housed |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
| houses |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
| house |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
| erasable |
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود |
| dedicated |
تابع منط قی که رد طراحی سخت افزار پیاده سازی شده است . معمولاگ یک کار یا مدار |
| he dose not know how to write |
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد |
| body corporate |
شرکت شرکت سهامی |
| business group |
شرکت سهامی [شرکت] |
| self- |
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند |
| army component |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی |
| plotters |
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند |
| plotter |
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند |
| plotter |
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ |
| plotters |
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ |
| TDS |
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد |
| start button |
دگمهای که معمولاگ گوشه سمت چپ در پایین صفحه نمایش ویندوز است و یک مسیر مناسب به برنامه ها و فایلهای کامپیوتر ایجاد میکند |
| plotters |
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند |
| plotter |
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند |
| built-in |
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است |
| DB connector |
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده |
| blobs |
بخشی در رکورد پایگاه داده که میتواند یک حجم بالا از داده دودویی معمولاگ تصویر را شامل میشود |
| times |
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده |
| timed |
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده |
| time |
زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده |
| blob |
بخشی در رکورد پایگاه داده که میتواند یک حجم بالا از داده دودویی معمولاگ تصویر را شامل میشود |
| warm boot |
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند |
| flashed |
حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود |
| flash |
حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود |
| flashes |
حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود |
| CUG |
ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز |
| transaction |
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد |
| dma |
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود |
| ethernet |
شبکه توپولوژی ستاره که از کابل جفت سیم پیچیده شده استفاده میکند و داده را تا مگابایت ارسال میکند. معمولاگ Baset نامیده میشود |
| backbones |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
| backbone |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
| component command |
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات |
| cells |
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند |
| cell |
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند |
| along |
همراه |
| participants |
همراه |
| mid- |
همراه با |
| company |
همراه |
| non concurrent |
نا همراه |
| secondary planet |
همراه |
| on |
همراه |
| mid |
همراه با |
| bundled |
همراه |
| attendants |
همراه |
| comrades |
همراه |
| accompanied by |
همراه |
| comrade |
همراه |
| in company with |
همراه |
| acologte |
همراه |
| accompanying |
همراه |
| participant |
همراه |
| attendant |
همراه |
| companies |
همراه |
| concomitant |
همراه |
| to fight with the enemy |
همراه = با |
| shells |
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود |
| shell |
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود |
| shelling |
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود |
| bare board |
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است |
| come along with me |
همراه من بیائید |
| compeer |
قرین همراه |
| attends |
همراه بودن |
| on one's coat-tails <idiom> |
همراه کس دیگر |
| unbundled |
غیر همراه |
| to accompany |
همراه شدن |
| go along |
همراه رفتن |
| to go along |
همراه شدن |
| accompanying fire |
اتش همراه |
| indiental music |
موزیک همراه |
| accompanying cargo |
بار همراه |
| accompanier |
همراه مصاحب |
| associated sound |
صدای همراه |
| accompanying supplies |
تدارکات همراه |
| Accompanied by. Together with . |
به اتفاق (همراه ) |
| accommpanying element |
عنصر همراه |
| bon voyage |
خدا به همراه |
| good luck to you |
خدا به همراه |
| convoy |
همراه رفتن |
| convoys |
همراه رفتن |
| spasmodically |
همراه با انقباضات |
| spasmodic |
همراه با انقباضات |
| accompanying sound |
صدای همراه |
| accompanies |
همراه بودن |
| sick headache |
سردرد همراه با |
| attending |
همراه بودن |
| attend |
همراه بودن |
| door bundle |
بار همراه |
| companion |
همراه همدم |
| to come along |
همراه امدن |
| unaccompanied |
بدون همراه |
| accompany |
همراه بودن |
| to keep company with |
همراه بودن با |
| escort |
همراه بدرقه |
| fraught |
دارا همراه |
| accompanied |
همراه بودن |
| escorts |
همراه بدرقه |
| escorting |
همراه بدرقه |
| escorted |
همراه بدرقه |
| ice storm |
طوفان همراه باتگرگ |
| corps artillery |
توپخانه همراه سپاه |
| amaurotic idiocy |
کانایی همراه با نابینایی |
| bundled software |
نرم افزار همراه |
| bitumen macadam |
سنگریزی همراه با قیر |
| wave off |
فرود همراه با سایش |
| to carry a watch |
ساعت همراه داشتن |
| incorrect |
نادرست یا به همراه خطا |
| to go along |
همراه کسی رفتن |
| to accompany |
همراه کسی رفتن |
| participative |
انبازی کننده همراه |
| herewith |
همراه این نامه |
| attendant |
همراه نگهبان کشیک |
| attendants |
همراه نگهبان کشیک |
