English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 224 (12 milliseconds)
English Persian
bubble memory مین فرفیت بالا
Search result with all words
backbone مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbones مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
cassette نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
cassettes نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
document نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documented نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documenting نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
kilo واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
compact دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacted دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacting دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacts دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
capacitor وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
eight inch disk فلاپی دیسک با فرفیت بالا که قط ر هشت اینچی دارد
kb واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
Kbyte واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
large scale computer که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
mainframe computer سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
nitric دارای نیتروژن با فرفیت بالا
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
winchester disk دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
Other Matches
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
berthing capacity فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
valence واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
carload shipment حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
opportune lift فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
grid anode capacity فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
lifted فرفیت
loading capacity فرفیت
loads فرفیت
line capacitance فرفیت خط
volume capacity فرفیت
valence فرفیت
load فرفیت
tankage فرفیت
contenting فرفیت
content فرفیت
lifting فرفیت
capacitance فرفیت
loading فرفیت
lift فرفیت
equipotential هم فرفیت
lifts فرفیت
spanned فرفیت
capacity فرفیت
throughput فرفیت
volume فرفیت
volumes فرفیت
spanning فرفیت
incapacious بی فرفیت
spans فرفیت
span فرفیت
capacities فرفیت
heating capacity فرفیت گرمایش
electrostatic capacity فرفیت الکترواستاتیک
specific capacity فرفیت مخصوص
specific capacity ضریب فرفیت
electrovalence فرفیت الکتریکی
productive capacity فرفیت تولیدی
productive capacity فرفیت تولید
production capacity فرفیت تولید
electrovalency فرفیت الکتریکی
full load فرفیت تکمیل
gross capacity فرفیت ناویژه
information capacity فرفیت خبری
capacitance of a conductor فرفیت سیم
holding capacity فرفیت نگهداری
refrigerant capacity فرفیت سرمایی
gross tonnage فرفیت ناخالص به تن
heat capacity فرفیت حرارتی
effective capacity فرفیت موثر
drilling capacity فرفیت حفاری
idle capacity فرفیت بلااستفاده
expanded , capacity توسعه فرفیت
heat capacity فرفیت گرمایی
idle capacity فرفیت بیکار
inductive capacity فرفیت القائی
road capacity فرفیت جاده
electrostatic capacitive فرفیت الکتروستاتیکی
energy content فرفیت انرژی
excess capacity فرفیت اضافی
localized capacity فرفیت متمرکز
load carring capacity فرفیت باربری
load capacity فرفیت بار
load capacity فرفیت باربری
line charging capacity فرفیت بارگیری خط
quality نوع فرفیت
injection capacity فرفیت پاشش
load فرفیت بارگیری
input capacitance فرفیت ورودی
input capacitance فرفیت اولیه
full load فرفیت کامل
natural capacity فرفیت طبیعی
general heat capacity فرفیت گرمایی کل
loads فرفیت بارگیری
full container load فرفیت پر کانتینر
machine capacity فرفیت ماشین
pay load فرفیت ترابری
output capacitance فرفیت خروجی
fcl فرفیت پر کانتینر
qualities نوع فرفیت
net tonnage فرفیت خالص به تن
field capacity فرفیت نگهداری
milling capacity فرفیت فرزکاری
measure of capacity پیمانه فرفیت
maximum capacity فرفیت حداکثر
injection capacity فرفیت تزریق
low capacitance cable کابل با فرفیت کم
loading فرفیت بارگیری
condenser capacity فرفیت خازن
capacitance فرفیت الکتریکی
buffer capacity فرفیت بافر
breaking capacity فرفیت شکست
breaking capacity فرفیت قطع
body capacitance فرفیت بدن
overload اضافه فرفیت
overloaded اضافه فرفیت
useful capacity فرفیت مفید
capacitance فرفیت خازنی
overloading اضافه فرفیت
capacitance meter فرفیت سنج
capacity of condenser فرفیت خازن
capacity of coil فرفیت پیچک
capacity ground اتصال به فرفیت
capacitance of a conducting body فرفیت رسانا
transformer capacity فرفیت ترانسفورماتور
capacitance of a capacitor فرفیت خازن
univalent دارای یک فرفیت
unused capacity فرفیت بی کار
useful load فرفیت مفید
valence electron الکترون فرفیت
working capacity فرفیت کار
antenna capacity فرفیت انتن
ampere hour capacity فرفیت باطری
administrative capacity فرفیت اداری
absorptive capacity فرفیت جذب
absorption capacity فرفیت جذب
distributed capacity فرفیت منتشر
tonnage فرفیت کشتی
atomicity فرفیت اتمی
battery capacity فرفیت باتری
beach capacity فرفیت اسکله
overloads اضافه فرفیت
vital capacity فرفیت حیاتی
below capacity زیر فرفیت
work load فرفیت کار
internal capacitance فرفیت الکترودها
zero capacitance فرفیت صفر
bearing capacity فرفیت تحمل
beach capacity فرفیت باراندازساحلی
outputs کارکرد فرفیت
permittance فرفیت خازن
capacity range حیطه فرفیت
channel capacity فرفیت کانال
circuit capacity فرفیت مدار
deck load فرفیت عرشه
coil capacity فرفیت بوبین
deadweight فرفیت کششی
coupling capacity فرفیت اتصالی
covalent bond قید هم فرفیت
thermal capacity فرفیت گرمایی
tax capacity فرفیت مالیاتی
current capacity فرفیت بار
current capacity فرفیت جریان
carrying capacity فرفیت برد
design capacity فرفیت طرح
output کارکرد فرفیت
charge cavity فرفیت بار
loadability فرفیت بار
storage capacity فرفیت انباره
inductance فرفیت القاء مغناطیسی
overcharged بیش از فرفیت پرکردن
conveying capacity فرفیت حمل ونقل
overcharge بیش از فرفیت پرکردن
specific heat capacity فرفیت گرمایی ویژه
functional residual capacity فرفیت باقیمانده عملی
taxpaying capacity فرفیت پرداخت مالیات
bed capacity فرفیت بیمارستان از نظرتختخواب
overcharges بیش از فرفیت پرکردن
specific inductivity capacity فرفیت القایی ویژه
direct interelectrode capacitance فرفیت بین دو الکترد
grinding capacity فرفیت سنگ سمباده
discharge capacity فرفیت تخلیه بارانداز
drilling capacity فرفیت مته کاری
discharge capacity فرفیت تخلیه بار
barrier layer capacitance فرفیت بند الکترونی
depletion layer capacitance فرفیت بند الکترونی
inter electrode capacity فرفیت میان الکتردها
internal capacitance فرفیت سیم پیچی
grid circuit capacitance فرفیت مدار شبکه
rate of capacity utilization نرخ استفاده از فرفیت
large minded ادم فرفیت دار
specific inductive capacity فرفیت القایی ویژه
total electrode capacitance فرفیت کلی الکترد
unused capacity فرفیت استفاده نشده
stroking راندن کمتر از فرفیت
strokes راندن کمتر از فرفیت
stroked راندن کمتر از فرفیت
stroke راندن کمتر از فرفیت
capacitative چیزی که با فرفیت است
capacititive چیزی که با فرفیت است
capacitive time constant ثابت زمانی فرفیت
overload capacity فرفیت بار زیاد
farad واحد فرفیت خازن
clearance capacity فرفیت تخلیه بار
excess capacity theory نظریه مازاد فرفیت
effective input فرفیت موثر ورودی
winding capacitance فرفیت سیم پیچی
less than container load زیر فرفیت کانتینر
lattice heat capacity فرفیت گرمایی شبکه
rail capacity فرفیت راه اهن
load carring capacity فرفیت حمل بار
portage کرایه فرفیت کشتی
overcharging بیش از فرفیت پرکردن
less than container load کمتر از فرفیت کانتینر
capacity utilization rate نرخ بهره داری از فرفیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com